- هفت استفتای فقهی
- شیخ بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (1031)
- تحقیق: علی صدرائی خوئی
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلحَمْدُلله رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَلوةُ وَ السَلامُ عَلی عَبدِهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَفِیه وَ حَبیبِه مُحَّمَدٍ وَآلِهِ الطَیبینَ الطّاهِرینَ.
شیخ بهایی از عالمان پر آوازه عهد صفوی در نیمه دوم قرن دهم و سه دهه اول قرن یازدهم هجری است.
آثار شیخ در علوم و فنون مختلف مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و اغلب به صورت كتاب درسی در آمده است. مانند: فوائد الصمدیه در نحو، خلاصة الحساب در ریاضیات، تشریح الافلاك و بیست باب در اسطرلاب در نجوم، الوجیزه در درایه، جامع عباسی در فقه، زبدةالاصول در اصول فقه و غیره.
در نوشته حاضر عنوان آثار فقهی شیخ بهایی ذكر و پس از آن هفت استفتای فقهی از وی برای اولین بار تقدیم ارباب نظر میگردد.
آثار فقهی شیخ بهایی
یكی از فنونی كه شیخ در آن صاحب نظر بوده، فقه است. شیخ بهایی آثار چندی در فقه، نگاشته كه همه مورد توجه محققان و فقیهان قرار گرفته است. آثار فقهی شیخ بهائی بر چهار دسته است.
الف) آثار در تمامی ابواب فقه
آثاری كه در آنها شیخ بنا داشته مسائل تمامی ابواب فقه را مورد بحث و بررسی قرار دهد. شیخ سه اثر در این موضوع نگاشته، به این عنوانها
1 ـ جامع عباسی: این كتاب اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی است كه به صورت رساله عملیه نوشته شده و مورد مراجعه عوام و خواص شیعه قرار گرفته است. وبسیاری از مجتهدان با برخی حواشی كه بر آن نوشتهاند اجازه عمل به آن را به مقلدین خویش دادهاند. ]سیمایی از شیخ بهایی در آیینه آثار، محمد قصری (مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1374 ش)، ص 53.[
2 ـ حبل المتین؛
3 ـ مشرق الشمسین؛
كه هر دو ناتمام مانده و شیخ در بیان فرق میان آنها چنین گفته است:
«یمتاز كتابنا الموسوم بمشرق الشمسین عن كتابنا المرسوم بالحبل المتین بامور:
منها: اشتماله علی آیات الاحكام و البحث عن تفسیرها علی وجه لا مزید علیه، فهو جامع بین احكام الكتاب و السنة و كتاب الحبل المتین مختص بالسنة.
و منها: ذكر أسانید الاحادیث بتمامها كما هی مذكورة فی الاصول الاربعة المشهورة مع اختصار تام غیر مخلٍّ.
و منها: تصدیر كل حدیث برمز الاصل الذی نقل منه، لیسهل مراجعة الاصل عند الحاجة.
و منها: أنّ كلّ حدیث یحتاج الی توضیح و بیان، فبیانه مذكور فی ذیله متصلا به من غیر فصل.
و یمتاز كتاب الحبل المتین عن هذا الكتاب بأمورٍ:
منها: اشتماله علی ثلثة أصناف من الاحادیث المعتبرة أعنی الصحاح و الحسان والموثقات و اختصاص هذا الكتاب بالاحادیث الصحاح لاغیر.
و منها: أنَّ الحبل المتین غیر مختص بالاحادیث الواردة فی الاصول الاربعة بل تشتمل كثیر من الاحادیث التی لم تضمنها تلك الاصول و هی منقولة فیها من غیرها من الكتب المعتبرة كأمالی و علل الشرایع و غیرها. و أمّا هذا الكتاب فجمیع ما تضمّنه من الاحادیث فهو منقول من الاصول الاربعه و لیس فیه شی من غیرها.
و منها: إنَّنا بسطنا الكلام فی الحبل المتین فی كثیر من المطالب المهمة و اطلقنا عنان القلم فی مظان… فیها و امّا فی هذا الكتاب فقد سلكنا جادة الایجاز و الاختصار و احلنا ما یحتاج من المباحث الی الا طناب علی ما حررناه فی ذلك الكتاب و الله سبحانه ولی التوفیق». ]نقل از برگ اول نسخه خطی مشرق الشمسین، نسخه ش 532، مدرسه نمازی خوی.[
ب) شرح و حاشیه بر دیگر آثار
آثاری كه شیخ به صورت حاشیه و شرح بر آثار فقهی دیگر نوشته است، بدین ترتیب:
4 ـ حاشیة علی من لایحضره الفقیه؛
5 ـ شرح الفرائض النصیریة للمحقق طوسی؛
6 ـ شرح اثنی عشریه صاحب معالم؛
7 ـ حاشیة علی مختلف الشیعة للعلامة الحلی.
ج) بیان یك یا چند مسئلة فقهی
آثاری كه در بیان یك یا چند مسئله فقهی نوشته است. بدین ترتیب:
8 ـ رسالة فی المواریت؛
9 ـ اثنی عرشیات الخمس فی الطهارة و الصلاة والزكاة و الصوم و الحج؛
10 ـ رسالة فی ذبائح اهل الكتاب؛
11 ـ رسالة الكر؛
12 ـ رسالة القبلة؛
13 ـ رسالة فی استحباب السورة ردآ علی بعض معاصریه؛
14 ـ رسالة فی قصر الصلاة و اتمامها فی الاماكن الاربعة؛
15 ـ رسالة فی احكام سجود التلاوة؛
16 ـ مقالة فیما لا تتم به الصلاة من الحریر؛
17 ـ مقالة فی امتناع الزوج عن مطلق الاستمتاع؛
د) استفتاآت شیخ بهایی
علاوه بر این آثار فقهی یاد شده، سوالات مختلفی در موضوعات مختلف فقهی از محضر شیخ به عمل آمده و او به این سوالات پاسخ داده است.
آنچه تاكنون از سوال و جوابهای شیخ بهایی شناسایی شده، چنین است:
18 ـ الاسئلة الجزائریة (اجوبة مسائل الشیخ صالح الجزائری): جواب مسائل فقهی كه شیخ صالح بن حسن جزائری از شیخ بهائی پرسیده است. این سؤالها 22 سؤال بوده كه شیخ پاسخ داده است. آغاز آن چنین است.
«الحمدلله ربَّ العالمین و الصلوة والسلام علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین» ]كشف الحجب و الاستار، سید اعجاز حسین؛ ص 164.[
ششمین سؤال آن درباره مراتب معصومین : است. و خلاصه جواب شیخ بهائی این است كه: حضرت پیامبر صلیاللهعلیهوآله افضل خلائق است و بعد از آن حضرت علی امیرالمؤمنین علیهالسلام و بعد از آنها امام حسن و امام حسین علیهالسلام افضل مردمان هستند. اما تعیین مراتب بین نه امام بعدی، بهتر آن است كه در این مورد توقف كنیم. ]الذریعة، آقا بزرگ تهرانی: ج 2 ص 80؛ التراث العربی فی خزانة المخطوطات مكتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، سید احمد حسینی: ج 1 ص 96، نسخههای ش 1691و 6403.[
19 ـ الاسئلة السطانیة: سؤالاتی كه شاه عباس الصفوی از شیخ بهایی پرسیده است. این سؤالات به فارسی و پانزده سؤال است. ]الذریعة، آقا بزرگ تهرانی: ج 2، ص 84.[
20 ـ اجوبة مسائل اللاهجی: بیست و دو پرسش است در تفسیر بعضی آیات و معنی بعض روایات و مطالبی از فقه و كلام و ریاضی، كه میرزاجان لاهیجی گیلانی از شیخبهائی پرسیده و شیخ به آنها پاسخ داده است. ]فهرست نسخههای خطی كتابخانه آیتالله مرعشی: ج 2 ص 194، نسخه ش 601،التراث العربی فی خزانة المخطوطات مكتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، سید احمدحسینی: ج 1 ص 86؛ جُنگ فلسفی اسدالله دوانی (نسخه شماره 660 مدرسه نمازی خوی)ص 564 ـ 565 فقط سوال و جواب اول را دارد.[
آغاز: «سؤالاتی كه بندگان خلاصه افاضل اوان و زبده علمای زمان، مولانا حكیم میرزا جان لاهجی از ركن الشریعة و مفتی الطریقة حجةالاسلام والمسلمین شیخ بهاءالدین محمد به جهت فتوی و استفسار و اخذ فتوی و امتحان كرده بودند و اجوبه حسنه كه بندگان شیخ افاده نموده. السؤال الاول: قال الله تعالی: «و اذ قال ربَک للملائكة انّی جاعل فی الارض خلیفة» لِما شاور ـ سبحانه و تعالی ـ مع الملائكة قبل خلفة آدم علیهالسلام أن یجعله خلیفة فی الأرض ثم خلقه و خلق حوّا و أمر هما بالسّكون و الخلود فی الجنّة وأكل ما شاءتها و نهاهما عن قرب الشّجرة الممنوعة و الامر و النهی للوجوب، خصوصآ إذا كان الآمر و الناهی هو الله سبحانه، فلو اطاعا بما أمروا بما نهیا لزم أن یخلد فی الجنّة أبدآ، مع أن مشاورته مع الملائكة أن یجعله خلیفة فی الارض لا فی الجنّة، فما الفائدة فی الأمر بالسكون و نهی القرب عن الشّجرة و كونها یقربه من الظّالمین. إلتمس من الشیخ المحقق المدقّق جامع بین المعقولات و المنقولات أن یرشدنی إلی الصواب و تحقیق الحال أقرب.
الجواب: هذا سؤال جَید ینبیء عن فطرة ألمعیة و فطنة لوزعیة و لیس اقترانه بالجواب موجبآ لإنحطاط رتبته و إنتقاص درجته. إعلم ـ وفقک الله لإرتقاء أرفع معارج الكمال ـ أنّ آدم و حوا إنّما أمرا بالسّكنی فی الجنّة و هی أعمّ من الخلود و لادلالة للعام علی الخاص و الإضافات المتفقة یقوم بالمضافین ضعیفان و الأعراض كلّها حادثة لأنّ محلّها هو الجسم حادث، فقد سبق…»
21 ـ أجوبة مسائل ابن شدقم: سوال و جوابهای فقهی و اعتقادی است كه زینالدین علی بن حسن بن شدقم مدنی از شیخ بهایی پرسیده و شیخ به آنها پاسخ داده است. ]التراث العربی فی خزانة المخطوطات مكتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، سید احمدحسینی: ج 1 ص 78ـ79، نسخههای ش 1118 و 6662 فهرست نسخههای خطی كتابخانه آیت الله مرعشی: ج 27 ص 115، نسخه ش 10662.[
22 ـ أجوبة مسائل الثلاث (أجوبة مسائل شاه فضلالله): سه سوال و جواب است درباره سه آیه: «و ما انزل الله علی الملكین»، «ربنا انی اسكنت من ذریتی» و «اولئك مبرؤون ممّا یقولون» ]التراث العربی فی خزانة المخطوطات مكتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، سید احمدحسینی: ج 1 ص 86 نسخه ش 4077، و ج 1 ص 94 نسخههای ش 1003 و 1118؛ گویارساله معرفی شده در فهرست دانشگاه طهران (ج 1 ص 42، نسخه ش 918) نیز همین رساله است.[
23 ـ هفت سؤال و جواب فقهی (كه در همین نوشته بدان پرداخته میشود).
هفت سؤال و جواب فقهی
از جمله سؤال و جوابهای باقی مانده از شیخ بهایی، هفت سؤال و جواب فقهی است كه در اینجا متن آن تقدیم میشود. نسخه منحصر آن در ضمن جُنگ اسدالله بن ظهیرالدین دوانی به دست ما رسیده است. اسدلله دوانی از شاگردان شیخبهایی و از فیلسوفان شیعی سده یازدهم هجری است و تنها اثر شناخته شده از وی جنگ فلسفی است كه در مدرسه نمازی خوی به شماره 660 (و تصویر آن به شماره 1176 در كتابخانه مركز احیاء میراث اسلامی در قم) نگهداری میشود. برای اطلاع از محتوای این جنگ به فهرست نسخههای خطی مدرسه نمازی خوی ص 357 ـ 360 مراجعه شود. ]فهرست نسخههای خطی مدرسه نمازی خوی: ص 357 ـ 360.[
این سوال و جوابها در صفحه 484 ـ 485 جنگ مذكور تحریر شدهاند. سوالات یك یك طرح شده و شیخ ذیل هر كدام جواب آنها را نوشته است.
امید كه بتوانیم تمام این مجموعه سؤال و جوابها را به اهل علم و ادب تقدیم كنیم.
والسلام
قم ـ علی صدرایی خویی
بسم الله الرحمن الرحیم
صورت هفت مسئلهای كه شخصی از شیخ بهاءالدین رحمه الله استفتا نمود و شیخ در تحت هر سؤال جوابی نوشته.
سؤال اول: ]الماء المباح الداخل بنفسه إلی الأرض المغصوبة[
ما یقول سیدنا ـ أطال الله بقاه و كشف الله غمة الاسلام بهداه ـ فی المباح الداخل بنفسه إلی الإرض المغصوبة هل علی حكمه أو ینتقل إلی حكمها و أو زرع الغاصب فی الإرض المغصوبة و دخل ماء مباحآ لإصلاح زرعه هل یملكه أم یبقی علی الإباحة أم یصیر كالإرض. بین نوجر.
جواب: الثقة بالله وحده.
مجرد دخول الماء المباح بنفسه إلی الإرض المغصوبة لایصیره مغصوبآ بل لایصیر بمجرد ذلک ملكآ لصاحب الإرض. نعم هو و الحالة هذه أولی به من غیره و لو سبق إلیه الغیر، فعل حرامآ لكنّه یملكه و نظیر ذلک الصید الموحل فی إرض مملوكة فقد صرّح الأصحاب ـ رضوان الله علیهم ـ بعدم تملّكه بمجرد ذلک و نصّ الشیخ ]النهایة، شیخ طوسی، ج 1، ص 325.[ و جماعة ]نهایة الأحكام، علامه حلی، ج 1، ص 250.[ علی ملک الآخذ و إن فعل حراماً و من هذا یعلم حكم الماء المستدخل إلی الإرض المغصوبة. واللهأعلم.
سؤال ثانی: ]فیما لو وجب نزح جمیع الماء[
و ما یقول سیدنا ـ اصلحه الله به الاسلام و أهله ـ فیما لو وجب نزح جمیع الماء هل یفی ظنّ الأغلبیة إبتداء فی الرجوع إلی التراوح أم یجب النزح إلی أن تظهر الأغلبیة و لونزح بقصد نزح الجمیع نصف نصاب التراوح ثم ظهرت الأغلبیة هل یكفی إتمام ذلک النصاب أو یحب استیناف. أفد لازلت مفیداً.
جواب: الثقة بالله وحده.
الأشبه الإكتفاء بظن الأغلبیة فی الرجوع إلی التراوح كما أنّ الأظهر فی صورة الثانیة الاكتفاء بإتمام النصاب و عدم وجوب الاستیناف. والله أعلم.
سؤال ثالث: ]فی من وجب علیه السعی فی تحصیل الاجتهاد[
و ما یقول سیدنا فیمن وجب علیه السعی فی تحصیل الإجتهاد و لمیدر بذلک إلی أن تأهل، هل یجب علیه طلاق الزّوجات لذلک أم لا؟ و لو عقد و الحال هذا علی إمراة اخری هل تحل له أم لا؟ و لو علم بالوجوب قبل التزویج و أهمل و تزوّج هل تحل له المعقودة علیها علی إنّها مانعة من الطلب أم لا؟
جواب: الثقة بالله وحده
طلاق الزّوجات غیر واجب علیه ولو عقد علی أخری حلّت له بغیر مزید ولو تزوّج مع العلم بأنّ التزویج مانع من الطّلب فالنّكاح صحیح. والله أعلم.
سؤال الرابع: ]فی ماس نذر سورة معینة[
ولو نذر سورة معینة كالتوحید مثلا قبل علمه بالخلاف فی وجوب قراءة الجمعتین فی یوم الجمعة، هل له أن یقرأ هما فی الجمعة، تفصیآ من الخلاف أم یلزمه ما نذر؟ و لو نسی النّذر و قرء غیر المنذورة فی فریضة مثلا هل ینحل نذره أم یجب علیه البقاء علیه؟
جواب: الثقة بالله وحده.
الأولی لزوم النّذر، فإنّ قول الصّدوق ـ طاب ثراه ـ بوجوب الجمعتین فی الجمعة ]من لایحضره الفقیه، شیخ طوسی، ج 1، ص 415.[ متروک، بل إنعقد الإجماع بعده علی خلافه و ما هذا شأنه لایخرج لاِجله عن مقتضی النّذر و لو نسی النّذر و قرء غیر المنذورة إنتهی ذلک علی إنحلال النّذر بالنّسیان. و شیخنا الشهید ـ قدّس الله روحه ـ یمیل إلیه و الظاهر عدمه. امّا لو قرء غیر المنذور فلا كلام فی الإنحلال. والله أعلم.
سؤال خامس: ]لو غصب إنسان أموالاً من أهل بلد[
ولو غصب إنسان أموالا من أهل بلدٍ و خلطها بحیث لایتمیز و أهلها غیر محصورین بل و لا معلومین و إن علم بعضهم، هل بجوز لمن وقع فی یده شیءٌ من ذلک التّصدیق به عن مالكه أم لا؟
جواب: الثّقه بالله وحده.
نعم. و الله سبحانه أعلم.
سؤال سادس: ]فی مال مجهول المالك[
ولو كان فی ذمّة شخص مالا مجهول و لم یتصدّق عن مالكه بقدره و علم إصراره علی ذلک؛ هل لمن ظفر بشی من ماله ألتّصدّق به عمّن له علیه أم لا؟ ولو مات و الحال هذا ولم یوص هل یجوز التّصدیق بشیءٍ من ماله عن أهل ذلک المال أم لا؟
جواب: الثقة بالله وحده.
إن ظفر بعین ذلک المال و آیس من التوصّل إلی مالكه فلا مندوحة عن التّصدق به عنه.
أمّا لو ظفر بغیره من أموال ذلک الشّخص فالظّاهر وجوب ردّه علی مالكه و عدم التّصدّق به و أمّا لومات و لمیوص بالتّصدّق و علمنا عدم تّصدّق الوارث لم یبعد القول بجواز تصدّق من فی یده منه شیء و الفرق ظاهر عند التّامل. والله أعلم
سؤال سابع: ]فی ما وقع فی مسجد تراب مغضوب[
لو وقع فی مسجدٍ تراب مغصوب و لم تمیز و لمیمكن إخراجه إلّا بقلع طبقة من أرض المسجد، هل یجب ذلک أم لا؟
جواب: الثقة بالله وحده.
القول بجواز ذلک إذا لم یمكن إسترضاء صاحب التّراب غیر بعید عن الصّواب. واللهأعلم.
و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین