- دابة الارض
- مؤلّف: علّامه میر سید احمد علوی عاملی
- تحقیق و تصحیح: حامد ناجی اصفهانی
درآمد:
«دابة الارض ]در پارهای از تفاسیر نام وی «جسّاسة» دانسته شده است؛ بنگرید به روحالبیان، ج 6،ص 372؛ الجامعلاحكام القرآن، ج 14، ص 235.[» یكی از آموزههای قرآنی است كه در سوره مباركه نمل، آیه 82 به صراحت از آن یاد شده است: (وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَآبَّةً مِنَ الاْرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أنَّ النَّاسَ كَانُواْ بِأَیاتِنَا لا یوقِنُون).
«و چون قول (= فرمان عذاب) بر ایشان فرود آید، جنبدهای را از زمین برای آنان بیرون آوریم كه با ایشان سخن گوید كه مردم ]چنان كه سزد[ به نشانههای ما یقین نداشتند»
بنا بدین آیه شریفه:
1ـ ظهور «دابة الارض» (= جنبنده زمین) به هنگام فرمان خداوند است، كه این فرمان به اطلاق قرآنی میتواند در مقطعی از زمان خاص باشد یا با طلیعه قیامت در پایان دنیا.
2ـ رسالت «دابة الارض» گفتگو با مردم و اِسكات آنان است.
طرفه درین مقام آن است كه اجمال آیه بعد از این آیه (وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یكذِّبُ بآیاتِنا فَهُم یوزَعُونَ) ]سوره مباركه نمل، آیه 82.[ «و آن روز كه از هر امتی، گروهی از كسانی را كه آیات ما را تكذیب كردهاند محشور میگردانیم، پس آنان نگاه داشته میشوند تا همه به هم بپیوندند.» ـ در بدو امر با قیامت سازگار است و با توجّه به آموزههای شیعی با مساله رجعت، زیرا در قیامت همه گروهها محشور میشوند ولی به دلالت این آیه «مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ فَوْجاً» فقط دستهای محشور میشوند.
مفسّران اهل سنّت درباره شناسایی «دابة الارض» روایات متهافت و ناسازگاری را عرضه كردهاند كه به اخبار اسرائیلیات شبیه است و بنا به مفاد اكثر آنها این موجود، موجودی غیر انسانی میباشد ]آلوسی در روحالمعانی، ج 10، ص 234 همین رأی را به صراحت برگزیده است.[ ، از همین رو از دیرباز این روایات اگرچه در تفاسیر
گوناگون سنی و شیعی راه یافته مورد تردید قرار گرفته است. در تفسیر فخرالدین رازی آمده است: «و اعلم أنّه لا دلالة فی الكتاب علی شیء من هذه الامور، فإن صحّ الخبر فیه عن الرسول صلیاللهعلیهوآله قبل، و الّا لم یلتفت الیه مفاتیحالغیب، ج 24، ص 572.[». و سید محمّد طنطاوی در تفسیر خود آورده است: «و نحن نؤمن بأنّ هناك دابة تخرج فی آخر الزمان و أنها تكلّم الناس بكیفیة یعلمها الله ـ عزّ و جلّ ـ أمّا ما یتعلّق بالمكان الذی تخرج منه هذه الدابة و بالهیئة التی تكون علیها من حیث الطول و القصر، فنكل ذلك الی علمه سبحانه ـ حیث لم یرد حدیث صحیح یعتمد علیه فی بیان ذلك» ]التفسیر الوسیط للقرآن الكریم، ج 10، ص 359.[ .
البته به استناد روایتی منقول از امیر مؤمنان علیهالسلام پارهای از مفسّران اهل سنت ]الجامع لاحكام القرآن، ج 14، ص 237.[ این جنبنده را انسان دانستهاند.
معرفی رساله علوی عاملی:
نگاشته علّامه علوی عاملی، در بردارنده دو بخش است، الف: نقل روایات مفسّران اهل سنت؛ وی درین مقام با تتبّعی ژرف تمامی اقوال موجود درین موضوع را در هجده نقل گرد هم آورده است، و بنابر جستار ما مرجع اصلی وی در نقل هفت قول اوّل، تفسیر روضالجنان رازی با واسطه و یا بیواسطه بوده است، كه در منقول ذیل تأثُّر وی از رازی آشكار مینماید.
روضالجنان، ج 15، ص:73 «در خبر دیگر آمده كه بر شكل مرغی باشد، پر و بال دارد و چهار پای دارد، والله اعلم بصحته».
رساله: «در خبر دیگر آمده است بر شكل مرغی باشد، پر و بال دارد و چهار پای دارد، و الله اعلم».
البته در خورِذكر است كه او، خود در ذیل نقل هفتم از رازی نام برده است: «شیخ جلیل ابوالفتوح خزاعی رازی… نقل نموده است» و این بخش از عبارات او در واقع پایان نقل وی از روض الجنان است!
ب: نقل روایات مفسّران شیعه؛
علوی عاملی خود به صراحت تمامی منقولات خود را از تفسیر مجمعالبیان علّامه طبرسی نقل كرده است ]منقول وی از عیاشی نیز بر پایه نقل مجمعالبیان است، زیرا در تفسیر عیاشی چنین مطلبی وجود ندارد.[ و در مآل به منقولات وی صحّه نهاده است، درین مقام نیز اسلوب وی از عبور از اقوال مفسّران اهل سنّت به نظر شیعه بسان سبك روضالجنان است.
رساله: «این جمله اقوال در شكل و بیرون آمدن و طرز و سیرت دابةالارض است وجمیع این اخبار به طرز سنّیان است و امّا نزد ما شیعیان آن است كه…».
روضالجنان، ج 15، ص:75 «و این اخباری است از طریق عامّه مخالفان و موافق اخباری است كه آمد، از طرق اصحاب ما كه گفتند دابه كنایت است از…»
* * *
بنابر رساله عاملی در تحقیق «دابةالارض» چهار جنبه از وی به شرح ذیل قابل شناسایی است: ]شمارههای مندرج بین دو كمان نشانگر شماره حدیث آن در متن رساله علوی عاملی است.[
n الف: صفات ظاهری:
موجودی شگفت كه تركیبی از اعضاء گاو، خوك، فیل، بزكوهی، شتر مرغ، شیر، پلنگ، گربه، گوسفند و شتر دارد. (1)
در جایی دیگر وی بسان مرغ دارای پر و بال دانسته شده است. (2)، (12)
موجودی است بسان آدمیان. (10)
موجودی بدون مو و پشم ولی دارای محاسن. (7)
دارای خلقت مهیب و دژم، چنان كه حضرت موسی علیهالسلام از خدا خواست كه این موجود به جای خود رود. (13)
همان بچه شترِ ناقه حضرت صالح علیهالسلام است. (17)
اشاره به ماری است كه در دیوار مكّه بود و عقاب آن را در هنگام تجدید بنای كعبه توسّط قریش گرفت. ]فتحالقدیر، ج 4، ص 174.[
ث ب: محل خروج:
1ـ كوه صفا در مسجدالحرام. (11)
2ـ از درختی در مكه، در موسم حج. (15)
3ـ مسجد كوفه از تنور حضرت نوح علیهالسلام. (16)
4ـ طائف. (16)
5ـ شب عیدی از مكه به منی رود. (6)
6ـ مسجدالحرام. (9)
7ـ از ناحیه دوردستی در یمن دو بار ظاهر شود و سپس از مكه بیرون آید. (3)
ث ج: رسالت دابةالارض:
تمییز مؤمن از كافر با گذاشتن علامتی خاصّ بر هر یك، بدون آن كه بتوانند از وی بگریزند (3، 5، 9)
داشتن مأموریتی فراگیر، به نحوی كه تمامی موجودات متوجه او شوند. (14)
ث د: وجه تسمیه:
1ـ سرعت تند، چنان كه كسی بدو نرسد (4)
2ـ داشتن طی الارض (نظر مؤلّف)
* * *
و امّا بر طبق روایات شیعه، مراد از «دابةالارض» امیر مؤمنان، علی بن أبیطالب علیهالسلام است كه رسالت خود را در رجعت پس از ظهور به انجام خواهد رسانید (19)، (20)؛ واین معنی در آیه بعد (سوره نمل، آیه 83) به اجمال مورد گفتگو قرار گرفته است.
بر طبق رأی برخی از مفسّران، مراد از «دابةالارض» حضرت حجّت علیهالسلام ]روضالجنان، ج 15، ص 75.[ است كه در زمانی خاصّ ظهور خواهد فرمود. ولی گویا این رأی مورد نظر علوی عاملی نیست واز آن صحبتی به میان نیاورده است.
تذكّر: بنابر صحّت روایات 5، 9 قرائت واژه «تكلمُهم» بدون تشدید و به فتح «تاء» خواهد بود ]نیز بنگرید: جامعالبیان، ج 20، ص 11.[ ، و این همان قولِ منقولِ از ابن عبّاس در این موضوع است.
تصحیح رساله ]جهت تفصیل زندگینامه و نسخهشناسی آثار علوی عاملی به مقدمه نگارنده بر شرح قبسات و مصقل صفا مراجعه شود.[:
در تحقیق این اثر از تنها نسخه یافت شده آن در اواسط مجموعهای خطّی در هفت صفحه استفاده گردید، كه حضرت استاد علّامه سید محمدعلی روضاتی ـ حفظه الله ـ با سماحت تامّ آن را از كتابخانه شخصی خود در اختیار نگارنده قرار دادند، ولله درّه.
این نسخه بنابر پارهای از خط خوردگیها بظاهر خطّ مؤلّف است، جز آن كه این دستنوشت از سویی با سایر خطوط مسلّم وی، همچون نسخه مصابیح القدس، العروة الوثقی، الخطفات القدسیة و… چندان سازگار نمینماید.
و از سوی دیگر وجود پارهای از اخطاء در آن، انتساب آن را به مؤلّفِ علّامه آن ردّ مینماید. از این رو در تصحیح اثر حاضر با عنایت به تصحیح قیاسی، رساله حاضر عرضه گردید.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از حمد نامحدود بر معبود بیزوال و درود نامعدود بر محمد و آل، چنین گوید افقر عبادالله الی رحمة ربی الغنی احمد بن زین العابدین العلوی، كه باری تعالی در سوره نمل در كریمه (وَ إِذَا وَقَعَ آلْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دآبَّةً مِّنَ آلاَْرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ آلنَّاسَ كَانُواْ بَِایتِنَا لاَ یوقِنُونَ) ]سوره مباركه نمل، آیه 82.[
یعنی چون قول بر ایشان واقع شود ـ یعنی چون عذاب بر ایشان واقع شود ـ واجب شود ]كذا در نسخه، بظاهر نسخه بدل «واقع شود» در نسخه است كه در نسخه تصحیح ما در متن قرار گرفته است.[
ـ به معصیت ـ در آخرالزمان بیرون آریم جانوری از زمین.
امّا حدیث دابةالارض و اخباری كه در این معنی وارد شده است.
] 1[: ابن جُریح در وصف دابةالارض نقل نموده كه سرش شبیه به سر گاو، وچشمش به چشم خوك، و گوشش به گوش پیل، و شاخش به شاخ بز كوهی، وگردنش به گردن شتر مرغ، و سینهاش به سینه شیر، و رنگش رنگ پلنگ و تهیگاهش چنانكه گربه، و دنبالش مثل دنبال گوسفند، و پایش پای شتر، و فراخی در میان هر دو پایش دوازده گز باشد، و مابین سرش تا قدم یك فرسنگ. و بعضی گویند كه فراخی میان هر دو شاخش به قدر نیزه باشد. ]بنگرید: زادالمسیر، ج 3، ص 369؛ الكشاف، ج 3، ص 384؛ روضالجنان، ج 15،ص 73.[
] 2[: و در خبری دیگر آمده است كه: بر شكل مرغی باشد، پر و بال دارد و چهار پای دارد والله اعلم. ]بنگرید: زادالمسیر، ج 3، ص 369؛ روضالجنان، ج 15، ص 73.[ و اخباری كه بعد از این بیایند به صواب و راستی نزدیكتر است.
] 3[: عبیدالله بن عمر لیثی روایت كرده است از ابی سرحه ]انصاری[ اخباری، كه رسول صلیاللهعلیهوآله فرموده است كه: این دابة را سه بیرون آمدن باشد، یكبار، از اقصای یمن، و در بادیه و صحرا خبرش فاش شود، ولیك به مكّه نرسد.
و چون مدت مدیدی بر این گذرد یكبار دیگر بیرون آید، خبر آن در بادیه آشكار شود، و به مكّه خبر آن برسد.
در روزی مردمان در مسجدالحرام جمع باشند، از ناحیه و طرفی ]از[ مسجد از ركن و مقام بیرون آید، و خاك را از سر دور سازد، و در قبیله بنی مخزوم ظاهر شود، ومردمان ازو ترسیده گریزان شوند. و جمعی دانند كه گریختن از آیات باری تعالی وجهی ندارد متوجّه آن شوند ]روضالجنان، ج 15، ص:74 «مردم از او بترسند و بگریزند و جماعتی كه دانند كه ازخودی نتوان گریختن، به پیش او شوند».[، پس روی هایشان مانند ستارگان روشن و مستضی گردد. پس دابةالارض روی به زمین گزارد كسی به او نرسد، و گریزنده از آن نتواند گریخت؛ پس اگر به دشمن رسد كه راه باطل داشته باشد از ترس و بیم آن در پناه نماز گزاردن گریزد، و بعد از آن در پس پشت او درآید و گوید كه ای فلان، اكنون مشغول نماز گزاردن شدی، پس آن كس نگاه در عقب كند داغی بر بازوی او نهد، و با مردمان در حضر و سفر رفاقت كند. مؤمنان را از كافران شناسد، پس یكی مؤمن گوید و دیگری را كافر، به اینكه «یا كافر» گوید نسبت به كافر و «یا مؤمن» گوید نسبت به مؤمن. ]ر. ك: مجمعالبیان، ج 7، ص 366؛ روضالجنان، ج 15، ص 75.[
] 4[: حذیفة بن یمان روایت كرده از رسول صلیاللهعلیهوآله كه بالای «دابةالارض» بیست گز باشد، و در تند رفتنها كسی به او نرسد، و گریزنده ازو نتواند گریخت، مؤمن را علامت بر روی كند، و كافر را داغی بر روی نهد، عصای موسی با او باشد با خاتم سلیمان». ]ر. ك: مجمعالبیان، ج 7، ص 366؛ زادالمسیر، ج 3، ص 371؛ روضالجنان، ج 15،ص 74.[
] 5[: و بعضی ]روضالجنان، ج 15، ص:75 ابوهریره.[ دیگر روایت كردهاند از رسول صلیاللهعلیهوآله كه فرموده باشد كه: دابةالارض چون بیرون آید عصاء موسی با او باشد و انگشتری سلیمان؛ روی مؤمن را نقش كند به انگشتری، و بینی كافر را بشكند به عصا، و چون مؤمنان و كافران بر او حاضر شوند مؤمن را از كافر شناسد، خطاب نماید «یا مؤمن»! مؤمن را، و «یا كافر»! كافر را. ]روضالجنان، ج 15، ص 75؛ جامعالبیان، ج 20، ص 12.[
] 6[: و بعضی روایت ]روضالجنان، ج 15، ص:75 عبدالله عمر.[ نمودهاند كه «دابّةالارض» شب عیدی كه حاجیان از مكّه به منی روند، بیرون آید ]روضالجنان، ج 15، ص:75 «دابةالارض شب جمع برون آید، یعنی شب عید كه حاجیان از مكه به منی شوند».[ و مردمان از پیش او و از پس او روند و هیچ منافقی نبوده باشد مگر بینیش كَنَد ]روضالجنان، ج 15، ص:75 «هیچ منافق نباشد و الّا او مهار در بینیش كند».[، و هیچ مؤمن نباشد مگر آن كه گرامیش دارد.
] 7[: شیخ جلیل ابوالفتوح خزاعی رازی از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل نموده است كه از آن حضرت پرسیدند صفت دابة را، او دنبال دارد یا ندارد؟ فرمود كه: ندارد. و مو و پشم ندارد و محاسن. ]در روضالجنان، ج 15، ص 75 آمده است: «گفت او دنبال ندارد، و وبر و پشم ندارد، انّمااو محاسن دارد چنان كه مردان شما».[
] 8[: و بعض از متأخّرین مفسّرین نقل نمودهاند كه دابة انسانی است گویا كه با صاحبان بدعت و كفر خواهد نمود، و ایشان را مغلوب خواهد گرداند.
] 9[: حذیفة بن الیمان نقل نموده است كه رسول صلیاللهعلیهوآله را پرسیدم كه یا رسولالله این دابه از كجا بیرون میآید؟ گفت: از مسجدی كه حرمت آن زیادهتر باشد از سائر مساجد كه آن مسجدالحرام باشد، ]ر. ك: الكشاف، ج 3، ص 384.[ در حالتی كه عیسی علیهالسلام طواف خانه كعبه با مسلمانان كند، و زمین در زیر قدم ایشان بجنبد، چنانچه قندیلهای كعبه بجنبد و كوه صفا شكافته شود از جانب مشعرالحرام، و آن از كوه صفا به درآید، هیچ رونده آن را نرسد، و هیچ گریزنده ]ای[ از آن نتواند گریخت رستن ]هكذا در نسخه.[ مردم را به نام ایمان و كفر خواند، امّا مؤمن را نكته و نقطه بر روی او زند سفید، و آن نقطه پهن شود تا همه روی او نورانی شود؛ و كافر را نقطه سیاه بر روی او زند كه همه روی او سیاه شود گردد. بر روی آن بنویسد كه این مؤمن است و بر روی این بنویسد كه كافر است. ]الكشاف، ج 3، ص 385؛ روضالجنان، ج 15، ص 76.[
] 10[: و بعضی نقل نمودهاند كه روی آن چون روی آدمیان باشد. ]روضالجنان، ج 15، ص 76 به نقل از وهب.[
] 11[: و بعضی گفتهاند كه از شكافی بیرون آید كه در كوه صفاست سه روز بیرون آید ]الجامع لاحكام القرآن، ج 14، ص 237. [ كه هنوز ثلثی از آن بیرون نیامده باشد، چون بیرون آید بعد از آن كه بیرون آید سر او باید رسد به منافق، رسد كه در نماز بوده باشند. به ایشان گوید كه شما را به نماز چه حاجت است؟ آنگاه مهار در بینی ایشان كند.
] 12[: و وَهَبْ گوید كه تن آن چون تن مرغان بود. ]زادالمسیر، ج 3، ص 370؛ روضالجنان، ج 15، ص 76.[
] 13[: و حسن بصری گوید كه موسی علیهالسلام از خدای تعالی درخواست تا دابه را به او نماید، سه شبانهروز از كوه بیرون میآمد و در حوالی رفت ]اصل: در هوالی رفعت.[ ، خلقت مُهیب و منظری فقیع داشت، موسی فرمود بار خدایا فرمان ده تا به جای خود رود. ]كشفالاسرار، ج 7، ص 258؛ منهجالصادقین، ج 7، ص 37.[
] 14[: و بعضی نقل كردهاند از رسول صلیاللهعلیهوآله كه بیرون آید «دابةالارض»، پس فریاد كند سه نوبت كه بشنود آواز آن را هركس كه میان مشرق و مغرب باشد.
] 15[: و قتیبی در كتاب عیون اخبار نقل كرده است كه در موسم حج از درختی از مكه بیرون آید كه سرش به این رسد ]كذا در نسخه.[، و پای او از خاك هنوز بیرون نیامده باشد.
] 16[: و بعضی نقل كردهاند كه بیرون آید از مسجد كوفه از موضعی كه فأر تنّور نوح، و بعضی گویند از طائف. ]بنگرید: الجامع لأحكام القران، ج 14، ص 237.[
] 17[: و بعضی را اعتقاد آنست كه «دابةالارض» عبارت است از بچه ناقه صالح علیهالسلام ]الجامع لأحكام القرآن، ج 14، ص 235؛ فتحالقدیر، ج 4، ص 151.[ كه چون كافری ناقه صالح را كشت آن بچهاش كذا در نسخه به همین عبارت / شاید بچه شتر.[ گریزان شد، سنگی شق شد ]یعنی شكاف برداشت.[ پس آن بچه در اندرون آن سنگ رفت، پس آن سنگ به هم آمد و در آن سنگ پنهان است تا حكم حق تعالی ]بر[ بیرون آمدن آن شود. ]هكذا در نسخه / نسخه خط خوردگی دارد و احتمالاً در اول چنین بوده است: «حكم حقتعالی شود بیرون آید».[ و بعضی از شعراء عرب این مضمون را به بیتی درآورده گفته است
واذكر خروج فصیل ناقة صالح
یسم الوری بالكف والایمان
و معنی این بیت آن است كه به خاطر رسان بچه ناقه صالح را، نام خواهد برد خلق آن را به كافر و مؤمن.
] 18[: ابوالجوزا گفت عبدالله عباس را گفتم كه باری تعالی فرموده است در حق دابةالارض كه «تكلمهم» از «كلام» است به معنی سخن گفتن، یا از «كلم» است به معنی جراحت؟
گفت: كه از هر دو باشد، با مؤمنانش كلام باشد، و با كافران «كلم» به معنی جراحت. ]بسنجید: كشفالأسرار، ج 7، ص 258؛ الكشاف، ج 3، ص 385؛ زادالمسیر، ج 3، ص371؛ روضالجنان، ج 15، ص 77؛ التبیان، ج 8، ص 119.[
پس حاصل معنی آن است كه هرگاه مردمان امر معروف و نهی منكر را رها كنند بیرون آوریم برای ایشان جانوری از زمین كه حرف گوید با مؤمنان، و مجروح سازد كافران را.
این جمله اقوال در شكل و بیرون آمدن و طرز و سیرت «دابةالارض» است، و جمیع این اخبار به طرز سنیان است. و اما نزد ما شیعیان آن است كه در وقت خروج صاحبالزمان ]در نسخه اساس بالای «الزمان» آمده است: الأمر ـ خ ل.[ حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام بیرون آید، و عصاء موسی در یك دست، خاتم سلیمان در دست دیگر اوست. و چون آن حضرت را طی الارض باشد تعبیر از آن به «دابةالارض» شده است به شكل مبارك خود و به هیبت تمام،
] 19[: شیخ جلیل، طبرسی كه از اكابر شیعه است در مجمعالبیان آورده است به این عبارت: «و قد روی عن علی علیهالسلام أنّه صاحب العصا و المیسم»، یعنی روایت كرده شده است از حضرت علی علیهالسلام من صاحب عصا و میسمم ]اصل: میسم.[، یعنی انگشتری سلیمان. ]مجمعالبیان، ج 7، ص 366.[
] 20[: و باز شیخ طبرسی نقل نموده است از علی بن ابراهیم بن هاشم كه او در تفسیر خود روایت كرده است از حضرت ابی عبدالله علیهالسلام كه آن حضرت فرموده كه مردی در زمان رسولالله صلیاللهعلیهوآله به عمار بن یاسر گفت كه ای اباالیقظان آیه ]ای[ در كتاب الله است كه دل مرا خراب و فاسد كرده است، عمار گفت كه كدام آیه است؟ پس آن مرد گفت كه «دابة» است كه بیرون خواهد آمد در آخرالزمان. عمار گفت به خدای كه ننشینم و نخورم و نیاشامم تا كه آن را به تو بنمایم، پس عمار آن كس را برداشته به خدمت
امیرالمؤمنین علیهالسلام آورد و آن حضرت تناول مینمود خرما و روغن تازه با شیر، پس آن حضرت به عمار خطاب نمود كه نزدیكتر آی! پس عمار نشست و با حضرت رفیق چیز خوردن شد، آن مرد تعجّب كرد از عمار، پس چون عمار برخواست آن مرد اعتراض كرد كه تو گفتی قسم یاد نمودی كه نخوری و نیاشامی تا مرا «دابةالارض» نمائی پس عمار گفت به تو نمودم، اگر ادراك و شعور میداشتی. ]همان جا.[
] 21[: و باز عیاشی همین حكایت را از ابیذر غفاری ـ رضی الله عنه ـ نقل نموده است، و چون آن حضرت قسیم بهشت و دوزخ است، پس مؤمن را خطاب به بهشتی كند و غیر مؤمن را به دوزخ. ]بسنجید: مجمعالبیان، ج 7، ص 367؛ التبیان، ج 8، ص 120؛ تفسیر الصافی، ج 4،ص 76.[
و آیه دلالت دارد بر صحّت رجعت ]مجمعالبیان، ج 7، ص 366 و تفسیر الصافی، ج 4، ص 75 به نقل از عیاشی.[ جمعی از اموات در زمان خروج صاحب الزمان علیهالسلام ]در بالای آن «الامر» آمده است.[ زنده خواهند گردید، و متصل به آیه «دابةالارض» فرموده است كه (وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّن یكَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ) ]سوره مباركه نمل، آیه 83.[ و چون این آیه دلالت دارد بر آن كه پارهای از مردمان حشر خواهند شد، پس پیش از قیامت خواهد بود؛ زیرا كه در قیامت جمیع خلائق حشر خواهند شد، چنانچه حقّ تعالی در قیامت فرموده كه: (وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً) ]سوره مباركه كهف، آیه 47.[
پاره از منابع پژوهش
1 ـ الكشاف، محمود الزمخشری، 4 ج، دارالكتاب العربی، بیروت، 1407 ق.
2 ـ كشفالاسرار، رشیدالدین میبدی، تحقیق علی اصغر حكمت، 10 ج، امیر كبیر، تهران،1371.
3 ـ زادالمسیر، ابوالفرج ابن جوزی، تحقیق عبدالرزاق مهدی، 4 ج، دارالكتاب العربی، بیروت، 1422 ق.
4 ـ روضالجنان، ابوالفتوح رازی، تحقیق محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، 20 ج، بنیاد پژوهشهای آستان قدس، مشهد، 1408 ق.
5 ـ التبیان، الشیخ حسن الطوسی، تحقیق احمد قصیر العاملی، 10 ج، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
6 ـ مجمع البیان، فضل بن حسن الطبرسی، 10 ج، ناصر خسرو، تهران، 1372 ش.
7 ـ الصافی، الملا محسن الفیض الكاشانی، تحقیق حسین اعلمی، 5 ج، الصدر، تهران، 1415 ق.
8 ـ جامعالبیان، ابوجعفر محمد الطبری، 30 ج، دارالمعرفة، بیروت، 1412 ق.
9 ـ الجامع لاحكام القرآن، محمد بن احمد القرطبی، 21 ج، ناصر خسرو، تهران 1264 ش.
10 ـ فتح القدیر، محمد بن علی الشوكانی، 6 ج، دار ابن كثیر و دارالكلم الطبیب، دمشق و بیروت 1414 ق.
11 ـ مفاتیح الغیب، فخرالدین الرازی، 32 ج، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420 ق.
12 ـ روح البیان، اسماعیل الحقی البروسوی، 10 ج، دارالفكر، بیروت.
13 ـ التفسیر الوسیط للقرآن الكریم، السید محمد الطنطاوی، 15 ج، دار النهضة، مصر.
14 ـ روحالمعانی، السید محمود آلوسی، تحقیق علی عبدالباری عطیة، 16 ج، دارالكتب العلمیة، بیروت، 1415 ق.
15 ـ منهج الصادقین، ملا فتحالله كاشانی، 10 ج، كتابفروشی علمی، تهران، 1336 ش.