- اجازات خاندان روضاتیان (2)
- اجازات فقیه بارع آیتالله میرزا محمّد هاشم
- چهارسوقی (1235ـ1318)
تدوین: سید جعفر حسینی اشكوری
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ
مقدّمه
در آمد:
در دفتر دوم مجموعه گران قدر «میراث حوزه اصفهان» به نشر پارهای از اجازات مرحوم صاحب روضات علّامه سید محمّد باقر بن زینالعابدین موسوی خوانساری اصفهانی پرداختم. در دفتر حاضر برخی از اجازات مرحوم میرزا محمّد هاشم چهارسوقی اصفهانی پیش روست كه به همان ترتیب گذشته بر طبق سالهای تاریخ صدور اجازات تنظیم شده است.
علّامه سید محمّد هاشم بن زینالعابدین موسوی خوانساری اصفهانی مشهور به چهارسوقی (متولد 1235 و متوفای 1318) از جمله شخصیتهائی است كه مستغنی از تعریف است و در كتب بسیاری به شرح حال وی پرداختهاند (ر ك به: زندگانی چهارسوقی، نگاشته علّامه محقق سید محمّد علی روضاتی: 112 ـ 122؛ مكارمالآثار 3/989 ـ 992؛ رجال ایران، مهدی بامداد1/196 و2/751؛ ضیاء الأبصار 2/581 ـ 625؛ اعیان الشیعة 10/83).
در آغاز سخن تذكر این نكته بایسته است كه: در پی انتشار برخی از اجازات توسط این حقیر، بین برخی از دوستان و محافل علمی این نكته مورد بحث بود كه پس از چاپ كتابهای حدیثی و آثار گذشتگان، فائده این گونه اجازات چیست؟ و چاپ آنها آیا تضییع وقت و مال و سیاه كردن برخی از اوراق با هزینههای گزاف چاپ چیز دیگری در بر دارد؟ ناچار به برخی از نكات مهم در این راستا به گونهای فهرستوار اشاره میرود.
از زمانی كه روایت احادیث معصومین علیهمالسلام به عنوان ثقلی در كنار قرآن كریم به ظهور پیوست و شاگردان به نقل روایات از اساتید خود پرداختند، احتیاج شدیدی به حفظ سلسله اسناد و تألیف كتابهائی در رجال احساس شد، لذا عالمان به نگارش كتابهائی در این فن پرداخته و آثار ارزشمندی همچون رجال برقی، رجال شیخ طوسی، رجال ابن غضائری، رجال نجاشی و.. به رشته تحریر در آمد ]البته نگارش رجال از زمان ائمه علیهمالسلام آغاز شده است چنانچه محمّد بن ابی عمير ـ كه سه امام معصوم را درك كرده ـ به نگارش صد تن از رجال امام صادق علیهالسلام پرداخته است ]رك:الفهرست، ص 218، شماره 32.[.
پس از تألیف كتاب «خلاصة الأقوال» علّامه حلی و «رجال ابن داود» در آغازین سالهای سده هشتم هجری تا اواخر سده دهم و آغاز سده یازدهم هجری و ظهور كتابهای رجالی مرحوم استرآبادی ]توضيح المقال معروف به رجال صغير كه در سال 1016 در مكه تأليف شده است، تلخيص المقال مشهور به رجال الوسيط كه در 10 جمادی الثانی 988 تأليف آن به پايان رسيده است، و منهج المقال مشهور به رجال كبير كه به سال 986 در نجف اشرف نگارش يافته است.[، حلقه مفقودهای در شرح حال نگاری عالمان شیعی وجود دارد كه در خلال حدود 250 سال كمتر كتابی در رجال و تراجم نگاشته شده است ](يا رجال قم) از علی بن حيدر علی منعل قمیپرداخته، يا جامع الاقوال يوسف بن محمّد حسين عاملی كه به ترتيب رجال كشیوطوسی و فهرست شيخ و خلاصة الاقوال و ايضاح الاشتباه علّامه حلی نظر داشته است، و نيزمشايخ الشيعة يحيی بن حسين يزدیمحمّد بن علی شريف بغدادی كه به ترتيب رجال خلاصة الاقوال علّامه حلی پرداخته است.[.
برای نگارش شرح حال عالمان و دانشمندانی كه در این سالها زیستهاند، رجوع به كتابهای تاریخی كه در بخشی از كتاب خود اشارهای گذرا به شرح حال برخی از عالمان زمان خود نمودهاند، راهگشاست ]نظير كتاب تاريخی ارزشمند روضة الصفا فی سيرة الانبياء والملوک والخلفا از مير خواندمحمّد بن خاوند شاه بن محمود خوارزمشاهی (متوفای 903) كه در جلد هفتم ـ كه نگاشته خواند مير مؤلف حبيب السير است ـ به شرح حال سلطان حسين ميرزا بايقرا و فرزندان او تا929 و آنگاه به سرگذشت وزيران و سادات و نقيبان و دانشمندان و سرايندگان پرداخته است.[، ولی یقیناً كافی نیست و تنها راه مطمئن برای دستیابی به قسمتی از زندگی آنان رجوع به اجازات است به چند دلیل:
الف: شیخ اجازه غالباً در اجازات خود به گونهای مفصل یا مختصر به اساتید خود وطرق روائیاش اشاره نموده است كه این مطلب جهت تنظیم طبقات رجالی بسیار مهم است ]در برخی از اجازات، مجيز مفصلاً به شرح حال اساتيد و تاريخ تولد يا وفات آنان و برخیبه ابن داود همدانی در مجموعه اجازات حاضر.[.
ب: دستیابی به نام شاگردان صاحب اجازه و گردآوری اسامی آنان ]نظير شاگردان محقق كركی در مجموعه آثار وی، شاگردان علّامه مجلسی در تلامذة العلّامة المجلسی، شاگردان شيخ صالح بحرانی در مجموعه اجازات وی، چاپ شده درميراث حديث شيعه دفتر ششم ودهم.[.
ج: به دست آوردن تألیفات مجیز كه در اجازات خود به نام آنها اشاره یا به شاگردانش اجازه روایت آنها را داده است ]بنگريد به: اجازه كبيره علّامه حلی به ابن زهره در بحارالانوار.[.
د: گردآوری سیر تاریخی مسافرتهای مجیز و تاریخ صدور اجازات در اماكن مختلف ]برای نمونه بنگريد به: مجموعه اجازات علّامه حلی در ميراث حديث شيعه دفتر نهم.[.
هـ: اطلاع یافتن از كتابهائی كه در دورههای مختلف حوزههای علمیه مورد بحث وبررسی عالمان دینی بوده است.
و: ردیابی برخی از نسخههای مفقوده كه تا چه زمانی وجود داشتهاند.
البته در این بخش میتوان پاسخ به كسانی داد كه میگویند كتاب شریف كافی دست ساخته عالمان صفوی و ماقبل این دوره اثری از این كتاب نبوده است، و حال آنكه با بررسی اجازات به وضوح میتوان به بیاساس بودن این كلام از ریشه پی برد ]بنگريد به: اجازه علّامه حلی به ابن زهره و اجازات شهيد اول.[.
پس از قرن یازدهم نگارش كتابهای رجالی و شرح حال نگاری عالمان، جان تازهای گرفت و كتابهای بسیاری در این فن به رشته تحریر در آمد ]در سده يازدهم شايد به دليل فقر شديدی كه نسبت به كمبود كتابهای رجالی احساسمیشد، عالمان بسياری به نگارش كتابهای رجالی پرداختند كه از آن ميان میتوان به كتب ذيل اشاره نمود: ايجاز المقال فی معرفة الرجال از فرجالله بن محمّد بن درويش جزائری، التحريرالطاوسی از حسن بن زينالدين عاملی، جامع الاقوال فی علم الرجال محمّد بن علی تبنينی عاملی، حاوی الاقوال فی معرفة الرجال عبدالنبی بن سعدمشهور به ابن عذاقه، زبدة الرجال خداوردی بن قاسم افشار، فائق المقال فی علم الحديث والرجال احمد بن عبدالرضا بصری خراسانی، نظام الاقوال نظامالدين ساوجی سيد مصطفی تفرشی و چندين كتاب ديگر.[ كه بحمدالله این راه تا زمان حاضر همچنان پابرجاست، اما در همین دوران نیز به اجازاتی بر میخوریم كه گاهی نه نام مُجیز و نه نام مُجاز یا یكی از آنها در هیچ یك از كتابهای رجال یا تراجم مذكور نیستند، پس همتی فراتر میطلبد تا برای تنظیم تاریخ دقیق زندگانی عالمان، ابتدا به احیاء اجازات آنان بپردازیم و از فوائد بیشمار آنها بهره بریم.
در مورد اجازات حاضر ذكر این نكته ضروری است كه برخی از این اجازات را در سفرهایم به شهرهای ایران به دست آوردهام كه در حاشیه به مكان آنها اشاره رفته است، و اگر اجازه در ضمن كتاب یا بر روی نسخهای بوده، به نام نسخه و مكان وجود آن وشماره كتاب در كتابخانه اشاره شده است. والحمدلله اولاً وآخراً وظاهراً وباطناً.
سید جعفر حسینی اشكوری
قم مقدسه ـ 10 جمادی الاولی 1428
(1)
اجازه به میرزا محمّد بن عبدالوهاب همدانی ]اين اجازه به خط مجاز در كتاب الشجرة المورقة والمشيخة المونقة وی موجود دركتابخانه آيةالله مرعشی به شماره (5442) آمده است.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حمداً وافراً لمن ینتهی إلیه سلسلة الوجود، و شكراً متواتراً لمن أنعم بجوده علی كل موجود، فسبحانه من حمید هو غایة كل مقصود، و جلّ و عزّ و تعالی فلیس سواه معبود.
وصلاة عالیة نامیة زاكیة علی من وصل حبله بحبله فهو حبل الله المتین الممدود، و من أجاز عوالم الناسوت و اللاهوت فحلّ بالمقام المحمود، عبده المؤید و رسوله المسدّد نبینا محمّد الممجّد السعید المسعود، و عترته الأطهار الأبرار الأخیار مطالع شموس الحكم والآثار وبحار أنوار الأخبار و شفعاء یوم الورود.
و بعد: فإنّ من لطف الله العمیم و كرمه الجسیم علی هذا العبد الأحقر الأثیم أن ساعدته جنود توفیقه و عنایته، و عاضدته صنوف فضله و رعایته، و وافقه ماجری به قلم القضاء علی لوح القدر، و رافقه أثر المشیة فیما تیسر له من فوائد السفر، فمنّ الله علی بتهیأ الأسباب لزیارة أئمة العراق ـ رزقنا الله الفوز بشفاعتهم یوم التلاق ـ و تشرّفت فی أرض الغری ـ علی مشرّفها آلاف التحیة والثناء السری ـ بملاقاة جملة من العلماء الأعلام و مصاحبة جماعة من الفضلاء الكرام ـ أدام الله تعالی أیام إفاداتهم مدی اللیالی والأیام ـ.
و كان من جملة من ابتهجت برؤیته و اغتنمت الفوز بخدمته مولانا العالم العامل والفاضل الكامل، زبدة الأفاضل و عمدة أولی الفضائل، حلّال مشكلات المسائل وكشاف معضلات الدلائل، صاحب المناقب و المفاخر و الحبر الأدیب الماهر، جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الأصول، قدوة أهل المعارف و الحقائق و أسوة أرباب الدقائق، المؤید من عندالله و المجتهد فی أحكام الله، المولی المفخم المعظم الممجّد الربانی الآمیرزا محمّد بن الحاج عبدالوهّاب الهمدانی ـ أدام الله تعالی أیام افاداته وأفاض علیه من جمیل برّه و جزیل نواله وخیر بركاته ـ فإنّ هذا الأخ المصفّی المصطفی ممّن حاز قصب السبق فی مضمار الفضل و الكمال، و قد فاز بالقدح المعلّی بین أولی التحقیق و الافضال، و قد آتاه الله ما لمیؤته أحداً من أقرانه و نظرائه من أبناء الزمان، و جمع له بین صباحة تحریر البنان و فصاحة تقریر اللسان و البیان إلی فوائد جمّة قد أودعها مطاوی جملة من مؤلّفاته الرشیقة وساقه سائق التأیید إلی عوائد مهمّة قد وشح بها بعض مصنّفاته الأنیقة، و لقد حقّ فی حقّی و حقّه أن أنشد فی المقام بما أنشأ بعض الأعجمین الكرام:
یارم همدانی و خودم هیچ ندانی
یا رب چه كند هیچ ندان با همدانی
و لعمری انّ مصنّفه الذی قد وقفت علیه و مؤلّفه الذی قد وجهت الخاطر إلیه حقیق بأن یكتب بأقلام النور علی و جنات خدود الحور، بل قَمِن بأن ینقش برؤوس الأسنّة و الخناجر علی بطون الأحداق و ظهور الحناجر، فهنیئاً له ماأوتی من العلم و الحكمة و السداد و ما خصّه الله تعالی به من سلوک مسالک الأصول والفروع والاجتهاد ـ كثّر الله تعالی أمثاله فی العباد و أحیی بنشر علوم أقرانه من العلماء الأعلام میت البلاد إلی یوم التناد ـ.
ثمّ انّه ـ أدام الله تعالی أیامه ـ أحسن الظن بهذا العبد القاصر، فاستجاز منّی مع ما هو علیه من المناقب و المآثر جریاً علی منوال العلماء السابقین و اتباعاً لآثار فقهائنا الماضین ـ شكرالله مساعیهم و حشرهم یوم الورود مع موالیهم ـ فاستخرت الله تعالی و أجزت لجنابه ـ أیده الله و أبقاه و من كل سوء وقاه و أبقاه ـ أن یروی عنّی جمیع مایجوز لی روایته من مصنّفات أصحابنا و غیرهم بجمیع صنوفها من كتب التفاسیر و الأخبار و الزبر المدوّنة فی العلوم العقلیة و النقلیة و الآثار لاسیما الصحیفة السجادیة التی یحقّ فی حقّها أن یعبّر عنها بزبور آل محمّد الأبرار، و الكتب الأربعة المتقدمة التی كانت علیها المدار فی سابق الاعصار: الكافی و الفقیه و التهذیب و الاستبصار، و الكتب الثلاثة المتأخرة التی علیها یدور رحی الاسلام بأیدی فقهائنا المتأخرین الأخیار: الوافی و الوسائل وبحارالأنوار ـ قدّس الله تعالی أرواح مؤلفیها المحمّدین الستّة الكبار ـ بطرقی المتعدّدة المتكثرة التی منها: ماأرویه عن أشرف مشایخی و أجلّهم و أعزّ أساتیدی و أكملهم، الامام الهمام العلّامة و الحبر الخبیر الفهّامة، عمدة العلماء الراسخین و زبدة الفضلاء البارعین، جامع مراتب المعقول و المنقول، محقّق مطالب الفروع و الأصول، شجرة العلم و التقوی و ثمرة ریاض الفضل والعلی، أكمل العارفین و أزهد الزاهدین و المترقی من ظاهر علم الیقین إلی سرّ حق الیقین، والدی المبرور الحاج میرزا زینالعابدین الموسوی الخوانساری ـ أعلی الله مقامه و أجزل بكرمه فی الخلدمقامه ـ.
و قد كان ـ قدّس الله روحه ـ من أزهد أهل زمانه و اشتغل فی عنفوان شبابه بالعلوم العقلیة والنقلیة بحیث فاق أكثر أقرانه و برز منه فی تلک العلوم كثیر من المصنّفات.
منها: شرح لطیف علی أصول المعالم بطریق المزج، كبیر جداً.
و منها: رسالة فی التداخل سمّاها بسهل التناول فی مسألة التداخل.
و منها: رسالة فی حكم الأوامر الواردة عن الأئمة : ردّاً علی صاحب المعالم سمّاها بالطلع النضید.
و منها: شرح خلاصة الحساب إلّا أنّه لمیتمّ.
و منها: كتاب فی القواعد الكلیة النحویة حسن جید فی محلّه.
و منها: مجموعة شریفة فی ذكر مناقب المعصومین : علی طریقة الصلوات المنسوبة إلی الخواجة نصیرالدین ـ قدّس الله روحه ـ.
و قد كان رحمهالله فی أوائل أمره فی مسقط رأسه بلدتنا الخوانسار، ثمّ انتقل منها إلی بلدة اصبهان و توطن فیها قریباً من خمسین سنة، و كان فیها مرجعاً للخواص و العوام، و كان فی أواخر عمره مشغولاً بالعلوم الأدبیة و التفسیر و الحدیث، و كان أفضل أقرانه من أهل زمانه فی تلک العلوم، و كان حثیثاً علی الریاضات و المجاهدات و العبادات و التجنّب عن أهل الدنیا و الاعتزال عن الناس، إلی أن توفّی بالبلدة المذكورة سنة خمس و سبعین بعد المأتین و الألف و دفن بها بمقبرتها المعروفة بتخت فولاد، و مرقده الشریف جنب مرقد الشیخ المحقّق التقی صاحب حاشیة المعالم المعروفة ـ أعلی الله مقامه ـ معروف یزوره الناس ویتبركون به، و قد تجاوز عمره الشریف الثمانین ـ حشره الله تعالی مع أجداده المعصومین ـ.
وهو ـ قدّس الله روحه ـ یروی عن جماعة منهم: والده السعید السدید العالم الربّانی السید أبوالقاسم الموسوی ـ أعلی الله مقامه ـ. و قد كان جدّی المذكور فی أعلی درجة من الزهد والتقوی والورع و الاعتزال عن اهل الدنیا، و قد كان بینه و بین سیدنا صاحب الریاض قدّسسرّه مودّة و مؤاخاة و مكاتبات.
و قد تلمذ رحمهالله علی جملة من فضلاء زمانه منهم: والده المحقّق الآتی ذكره، و منهم: الفاضل النحریر الآمیرزا أبوالقاسم المدرّس باصبهان. و كان أحسن فنونه الریاضی و كان ماهراً فی ذاک العلم معروفاً به، و له من المصنّفات رسالة فی لبس الحریر للنساء قوّی فیها قول الصدوق رحمهالله. و قد توفی رحمهالله ببلدة الخوانسار و دفن بها.
و هو یروی عن جملة مشایخهم منهم: والده سید المحققین و أسوة المدققین و زبدة الفقهاء البارعین، النحریر العلامة والحبر الفهّامة السید حسین الموسوی الخوانساری ـ أعلی الله مقامه ـ. و هذا السید المحقّق كان أفقه أهل زمانه بحیث یحكی عن المحقق البهبهانی قدّسسرّه انّه كان یقول للمستفتین الذین كانوا یرجعون إلیه من بلاد العجم: ألیس فیكم الآقا حسین الخوانساری؟ ارجعوا إلیه و استفتوا منه.
و كان رحمهالله أستاد صاحب القوانین و شیخ اجازاته كما سیأتی، بل كان أكثر تلمذ المحقق المذكور علیه، و تربّی رحمهالله فی بیته، و كان المولی حسن الجیلانی ـ والد المحقق المذكور ـ من مخلصی هذا السید و كان یعدّ نفسه من جملة خدّامه كما یظهر من مكاتبات ولده المحقق إلی حضرة ذاک السید، و جاء بولده المذكور إلیه فبقی عنده مدّة مدیدة یتلمّذ علیه إلی أن بلغ حدّ الكمال، فأجازه و زوّجه بنته، و كان عزیزاً عنده مكرّماً لدیه.
و للسید المذكور جملة من المصنّفات منها: حواشیه علی شرح اللمعة و هی معروفة عند المحصّلین. و قد توفی ؛ ببلدة الخوانسار و دفن فیها جنب سوقها المعروف و مرقده مشهور عندهم یزورونه.
و هو یروی عن العالم العامل و الفاضل الكامل المولی محمّد صادق التنكابنی قدّسسرّه، و كان هذا الفاضل مشهوراً فی زمانه بالفضل و العلم و الصلاح، و له مصنّفات فی الفقه و غیره رأیت بعضها، لكنّه هذا الفاضل كان فی زمان طغیان الفرقة الخبیثة الأفاغنة السمرقندیة وغلبتهم علی بلاد العجم و ظلمهم و بأسهم و قتلهم و نهبهم بحیث كان العلماء یفرّون من شرّهم من بلد إلی بلد و من صقع إلی صقع كما یظهر من إجازة هذا الفاضل للمولی زینالدین الخوانساری رحمهالله.
و قد سافر ؛ سنة خمس و عشرین بعد المأئة و الألف من اصبهان إلی العتبات العالیات، فلمّا وصل قریبا جربادقان نزل بقریة یقال لها قودجان و نزل بدار جدّی الأعلی الفقیه النبیه الأریب المحقق المدقق السید أبی القاسم جعفر بن السید الفاضل العامل السید حسین الموسوی ـ أعلی الله مقامهما ـ فاستجاز منه جدّی المذكور وولده السید حسین المسطور، فأجاز لهما باجازة شریفة هو عندی بخطّه.
و السید أبوالقاسم المذكور جدّی الأعلی كان من تلامذة العلّامة المجلسی ـ أعلی الله مقامه ـ و خاله المحقّق الآقا حسین الجیلانی شارح الصحیفة السجادیة.
و له مصنّفات كثیرة فی العلوم الأدبیة و الفقه و الكلام منها: حواش علی الذخیرة، ومنها: رسالة فی عینیة وجوب صلاة الجمعة ردّ فیها علی المحقّق الآقا جمال ـ علیه الرحمة ـ
ومنها: رسالة فی الزكاة، و منها: كتاب كبیر فی أصول الدین أحسن من حق الیقین للعلامة المجلسی، و منها: منظومة فی الفقه.
و قد كانت بینه و بین الفاضل الحكیم المحقق السید صدرالدین الهمدانی محشّی الوافیة مودّة و إخاء و صداقة، و قد مدحه السید الصدوق فی بعض منظوماته. و مرقده بقریة قودجان مزار معروف.
ثمّ انّ المولی محمّد صادق المذكور یروی عن أبیه المحقق المدقق العلامة مولانا محمّد بن عبدالفتاح التنكابنی المعروف بالسراب، صاحب التصنیفات الأنیقة و التألیفات الرشیقة التی تزید عن ثلاثین مؤلَّفاً فی المعقول و المنقول منها: رسالة الإجماع و الأخبار، و منها: حواشیه الشریفة علی أصول المعالم و قد دوّنها ولده المتقدّم ذكره، و منها: رسالته الكبیرة فی حكم صلاة الجمعة، و منها: كتاب سفینة النجاة فی الكلام معروف، و منها: رسالة فی حكم رؤیة الهلال قبل الزوال.
و قد كان رحمهالله من أرشد تلامذة المحقق الفقیه النبیه العلامة السبزواری صاحب الذخیرة والكفایة و مفاتیح النجاة والروضة العبّاسیة و الرسالة الخلافیة و غیرها.
و قد توفّی ؛ باصبهان و دفن بها قریباً من مقبرتها المعروفة بتخت فولاد و مرقده معروف بدرب الخاجو یزوره الناس.
و هو یروی عن جمع من المشایخ العظام ومنهم: العلامة السبزواری المذكور، عن الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الكركی العاملی، عن شیخ الاسلام و المسلمین شیخنا البهائی محمّد بن الشیخ الامام حسین بن عبدالصمد الحارثی العاملی بطرقه المعروفة المنتهیة إلی أهلبیت العصمة ـ علیهم الصلاة والسلام ـ المذكورة فی أربعینه المشهورة و غیرها.
و منهم: العلّامة المشتهر فی المشارق و المغارب مولانا محمّد باقر بن العالم الربانی مولانا محمّد تقی بن مقصود علی المعروف بالمجلسی، عن أبیه المذكور، عن شیخنا البهائی.
و عن شیخه الآخر المحقّق المدقّق مولانا عبدالله بن الحسین التستری بطریقیهما المعروفین إلی أصحاب الأخبار و المعصومین الأطهار ـ علیهم الصلاة والسلام ـ.
و للعلامة المجلسی طرق كثیرة إلی أصحاب الكتب و الأخبار و مذكورة فی اجازات البحار و فاتحة كتاب الأربعین و تكفل لأكثرها رسالة مناقب الفضلاء الآتی ذكر مؤلّفه.
و اشتهاره و اشتهار أبیه بالمجلسی من جهة النسبة إلی قریة باصبهان یقال لها: مجلس ـ علی ما ذكره بعض الفضلاء ـ و ربّما یقال: أنّ جدّه كان شاعراً متخلّصاً بالمجلسی علی طریقة تخلص الشعراء بأسامیهم المشهورة المعروفة.
ثمّ من جملة مشایخ جدّی الأقرب السید أبوالقاسم المتقدّم ذكره، سیدنا النحریر العلّامة بحرالعلوم الربانیة و معدن المعارف الصمدانیة، أستاد المحققین و أسوة المدققین السید محمّد مهدی الطباطبائی صاحب المصابیح والفوائد وشرح الوافیة والدرة المنظومة و غیرها ـ أعلی الله مقامه و أجزل اكرامه ـ فإنّه یروی عنه، و هو یروی عن جملة من مشایخه العظام منهم: المحقّق المدقّق المحیی لما اندرس من آثار مذهب الإمامیة الآقا باقر بن الأجل الأفضل مولانا محمّد أكمل الاصبهانی مولداً البهبهانی مسكناً الحائری موطناً و مدفناً.
و حال هذا العالم الربانی فی الظهور كالنور علی علم الطور، بل كالكوكب الدری اللائح فی اللیل الدیجور، و هو المجدّد للمذهب الحق علی رأس المأئة الثالثة عشر.
و لایخفی أنّ فوائد أكثر علمائنا المعاصرین و مشایخهم و أساتیدهم مأخوذة من أنفاس هذا الحبر النحریر، و ببركاته انمحت آثار الفرقة الخاطئة الأخباریة بعد طغیانهم و غلبتهم بحیث كانوا یتناولون الكتب الأصولیة بالمندیل حذراً من تأثیرها بزعمهم الفاسد.
و قد نشأ أوائل عمره باصبهان، ثم اختار التوطن ببهبهان، و كان زمان توطنه بهذه البلدة معتزلاً من الناس مكبّاً علی الكتب مشتغلاً بالتصنیف غیر مظهر أمره لأحد بحیث كان الناس یظنونه عاریاً عن العلم والفضل و یعبّرون عنه بالملّا باقر الاصبهانی، لكن الفضل بیدالله یؤتیه من یشاء، فقد آتاه الله من العلم ما لمیؤته أحداً من أبناء زمانه بحیث فاق بعد انتقاله إلی الحائر المقدّس ـ علی مشرفه آلاف التحیة والسلام ـ جمیع أقرانه، و كان الخاطئون من الأخباریة یفرّون من مجلسه و لایحبّون معه المحاورة و كأنّهم بالنسبة إلیه (كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ) ]سوره مباركه مدثر، آيه 50 ـ 51.[
و قد برز منه مؤلَّفات و مصنَّفات تزید علی خمسین كتاباً و رسالة منها: فوائده العتیقة، ومنها: فوائده الجدیدة، و منها: حاشیة علی المعالم ـ و هو آخر مصنّفاته ـ و منها: شرح المفاتیح فی الفقه كبیر جداً، و منها: حاشیة الذخیرة، و منها: حاشیة المدارک، و منها: حاشیة مجمع الفائدة، و منها: التعلیقات الرجالیة التی علّقها علی منهج المقال للفاضل الاسترآبادی، و منها: رسالة الاجماع، ومنها: رسالة الاجتهاد والأخبار قد تصدّی فیها لتخریب بنیان الأخباریة، و منها: رسالة الاستصحاب، و منها: رسالة أصل البرائة، ومنها: رسالة فی قولهم: الجمع مهما أمكن أولی من الطرح و منها: رسالة حلّیة الجمع بین الفاطمیتین ردّ فیها علی صاحب الحدائق فإنّه كتب رسالتین فی تحریم الجمع، و منها: رسالة فارسیة فی أحكام المتاجر جید جداً؛ إلی غیر ذلک من الكتب و الرسائل و أجوبة المسائل.
و من جملة أجوبة مسائله التی یناسب ذكرها فی المقام انّه بعد أن سئل عن سبب ترقّیه وتفوّقه علی المحققین الأعلام و صیرورته علماً من العلم یقصده الخواص و العوام قال فی الجواب: إنّ العبد لایشاهد فی نفسه شیئاً یوجب ذلک إلّا أنّی راعیت مدّة عمری ثلاثة أشیاء و لمأتركها بقدر الاستطاعة: أحدها: انّی لمأتّكل فی شیء من أموری علی أحد سوی الله تعالی، و ثانیها: انّی لمأقصّر فی أمر أحد من العلماء الماضین و الأساتید اللاحقین، بل عظمتهم و جلّلتهم و أعلیت أمرهم بقدر الوسع و الطاقة، و ثالثها: انّی قهرت نفسی واشتغلت بتحصیل العلوم و التصنیف و التألیف و التدریس أكثر عمری و لمأرافق البطّالین والمعطّلین و المهملین من طلبة العلوم، فإن أعطانی الله شیئاً فإنّما هو من بركة هذه الأمور.
ولعمری انّ هذه الأمور الثلاثة التی ذكرها هذا العالم النحریر من أجلّ الأمور التی ینبغی مراعاتها لطلبة العلوم، و قلّ أن یصل أحد من العلماء إلی مقام رفیع من الدین والدنیا بغیر أحد هذه الأمور أو جمیعها، و هل التقوی التی تكفّل الله تعالی لأمر صاحبها إلّا ذلک؟! رزقنا الله تعالی اتباع آثارهم و الاستضاءة من أشعة أنوارهم.
ثمّ انّه ـ أعلی الله مقامه ـ یروی عن والده الجلیل المتقدّم صهر المولی الأجلّ الأفضل مولانا محمّد صالح المازندرانی قدّسسرّه صاحب الشرح الكبیر المعلّق علی الكافی، و شرح الزبدة، وحاشیة المعالم و غیرها، بل بواسطة المولی المذكور كان صهراً للمولی التقی المجلسی ـ أعلی الله مقامه ـ أیضاً، لأنّ البنت المولی المجلسی كانت فی بیت مولانا محمّد صالح و بنتها منه كانت فی بیت مولانا محمّد أكمل، و لذا یعبّر المحقق البهبهانی عن المولی الصالح بالجدّ و عن المجلسیین بالجد و الخال.
و والده المذكور یروی عن جماعة منهم: المولی العلّامة المجلسی بطرقه المقرّرة، و منهم: المحقّق المدقّق بل أفضل المحققین جمال الملّة و الحق و الدین الآقا جمال الخوانساری ـ أعلی الله مقامه ـ صاحب التصنیفات الرائقة و التألیفات الفائقة منها: تعلیقه الكبیر علی شرح العضدی للمختصر یزید عن سبعین ألف بیت، و هو حاوٍ لأكثر الفوائد التی نشأت من المولی المحقّق البهبهانی و من بعده من العلماء الأعلام، و ظنّی أنّ المولی المحقّق المذكور قد تلمّذ عند أبیه المسطور، و عند الفاضل السید صدرالدین شارح الوافیة كما یظهر من بعض مصنّفاته.
و هذان الفاضلان كانا من تلامیذ المحقّق الآقا جمال و قد أخذا نفایس مطالبه و بیناها لهذا المحقق، و هو رحمهالله قد تعرض لاظهار تلک المطالب مع بعض تصرفاته الشریفة التی منها ماأسّسه من حجیة الظن المطلق الذی قد أعلنه و أشاعه المحقّق صاحب المعالم فی فصله الرابع الذی استدل به علی حجیة أخبار الآحاد، فإن القول المذكور كان مهجوراً عند المتأخرین بحیث ادعی صاحب الوافیة الإجماع علی خلافه، و إنّما ظهر القول به بعد اختفائه وهجره من المحقق المذكور، ثمّ سری الوهم إلی جملة من تلامذته المحققین كسیدنا صاحب الریاض و مولانا صاحب القوانین علی الوجه الذی یشاهد منهما.
و لایبعد أن یؤل أمر القول بحجیة الظن المطلق إلی القول بحجیة مطلق الظن و ینقلب أمره بمضی الدهور و مرور الاعصار؛ و أنت خبیر بأنّ هذا القول ـ و إن كان مفاد ظاهر كلام العلامة أعلی الله مقامه فی النهایة الأصولیة وتهذیب الاصول فی مسألة حجیة الإجماع المنقول والإستصحاب، إلّا انّ كلامه یحتمل وجوهاً قد قرّرناها فی مباحث الأصولیة.
و كیفما كان فمنشأ تحقیقات هذا المحقق إنّما هو شرح المحقّق الآقا جمال و یحق فی حقّهما أن ینشد ماأنشأه بعض الأعجمین:
برگ گل بلبل ببرد و شهرتش را باد برد
بیستون را عشق كند و شهرتش فرهاد برد
ثمّ إنّ مولانا جمال المحقّقین یروی عن والده الأفضل الأفخم أعلم علماء العالم أستاد الكل فی الكل الآقا حسین بن الفاضل الكامل الآقا جمالالدین الخوانساری ـ قدّس الله روحه النطنزی الاصبهانی المعروف بالمجلسی ـ أعلی الله مقامه ـ بطرقه المقرّرة المعلومة.
ثمّ من جملة مشایخ مولانا محمّد أكمل الذین یروی عنهم: المحقّق المدقّق الشیخ جعفر الشهیر بالقاضی صاحب الحواشی المعروفة المعلّقة علی شرح اللمعة، عن مشایخه المعروفین.
و منهم: الفاضل الكامل أفضل المدققین و أكمل المحقّقین مولانا الآمیرزا محمّد الشیروانی ـ أعلی الله مقامه ـ صاحب المصنّفات الكثیرة التی منها: شرحاه علی المعالم شرحه العربی وشرحه الفارسی، ومنها: رسالته الشریفة المصنّفة فی أحكام خلل الصلاة، عن مشایخه المعروفین.
و من جملة مشایخ العلامة الطباطبائی ـ رُفع قدره ـ الشیخ الفاضل الكامل الفقیه النبیه المحدّث شیخنا الجلیل یوسف بن أحمد بن ابراهیم البحرانی ـ قدّس الله روحه ـ صاحب الحدائق و الدرر النجفیة و كثیر من المصنّفات الرائقة التی تزید عن عشرین مؤلّفاً، بطرقه المقررة فی اجازته المبسوطة الموسومة بلؤلؤة البحرین، فإنّه بسط الكلام فی تحقیق بیان أحوالهم و أطال الكلام فی تحقیق حال مشایخه البحرانیین بما لامزید علیه.
و هذا الشیخ كان معاصراً للمحقق البهبهانی و قد جری بینهما مشاجرات و منازعات فی الأمور العلمیة، فإنّه وان عدّ نفسه فی مقدمات الحدائق من المتوسطین بین الأخباریین والمجتهدین كالمجلسیین ـ علی ما زعمه هنالک ـ إلّا أنّ طریقته فی كتبه المعروفة عین طریقة الأخباریین رحمهالله بل صورة اخباری صرف، غیر أنّ كتابه الحدائق كتاب ملیح شریف كثیر النفع لمیكتب مثله فی زبر المتأخرین و صار مقبولاً عند المحقّقین بحیث كان سیدنا صاحب الریاض ـ أعلی الله مقامه ـ مع ماكان علیه من الفقه و الفضل و التحقیق یكتبه بیده و یروّجه، وكان ؛ یأتی عند صاحبه الشیخ المذكور فی جوف اللیالی لاستفادة مطالبه علی وجه الاختفاء و الاستتار خوفاً من منع خاله المحقّق البهبهانی.
و أنت خبیر بأنّ أكثر فوائد الریاض مأخوذة منه و من كشف اللثام، بل لو تأمّلته وجدته مختصراً منهما فی كثیر من المقامات، و هذا أمر واضح علی مَن جاس خلال تلک الدیار.
ثمّ من جملة مشایخ بحرالعلوم ـ أعلی الله مقامه ـ جدّی الأعلی قدوة المحققین الآقا سید حسین الخوانساری ـ قدّس الله روحه ـ بطریقة السابق ذكره.
و منهم:ـ أعلی الله مقامهما ـ بطریقه المعروف.
و قد كان السید حسین المذكور من أجلّاء علماء عصره، و له مصنّفات كثیرة منها: شرحه المبسوط علی الشرایع، و قد شاهدت جملة من مجلّداته و هو شرح حسن إلّا أنّه خال عن القواعد الأصولیة المتقنة، و قد كتبه علی طریقة بحارالأنوار فی الإقتصار علی ذكر الأقوال و الأخبار و بیان وجوه الجمع و الترجیح بین الروایات، ومنها: رسالته المبسوطة فی حكم صلاة الجمعة و هی ـ علی مارأیت ـ من أحسن ما كتب فی هذه المسألة من الرسائل المفردة، و قد تصدّی فی مقدّمتها لبیان حال الإجماع و ذكر الأقوال فیه ما لامزید علیه، و منها: كتابه فی أجوبة المسائل من أول الفقه إلی آخره.
و كان والده السید الرحیم من أعاظم تلامذة المحقق الآقا جمال الخوانساری، و قد شاهدت مجلداً مبسوطاً من كتابه الذی صنّفه فی الفقه و كان فی أحكام الطهارة، فوجدته مملوّاً من التحقیقات الرشیقة و التصرّفات الملیحة، و ظنّی انّه أحسن من كتاب جواهر الكلام الفائق علی أكثر كتب المتأخرین بكثیر، و لعلّه مأخوذ من فوائد أستاده جمال المحقّقین كالذی أشرنا إلیه من فوائد المحقّق البهبهانی رحمهالله.
ثمّ من جملة مشایخ والدی المبرور الذین یروی عنهم: سیدنا الأجلّ الأفخم الأفقه، قدوة العلماء البارعین و أسوة الفقهاء المحققین، حجةالإسلام والمسلمین السید محمّد باقر بن السید محمّد تقی الرشتی ـ أعلی الله تعالی مقامه وأجزل فی الخلد إكرامه ـ فإنّ أوّل إجازة صدرت عن السید المذكور علی ماأفاده رحمهالله إجازته التی كتبها لوالدی المبرور، و هی إجازة مبسوطة متكفّلة لأكثر طرقه ـ قدس الله روحه ـ.
و له رحمهالله طرق كثیرة إلی أصحاب الأخبار وفقهائنا الأخیار، و قد كان رحمهالله من أجلّ أهل زمانه و أعبدهم و أحرسهم علی إقامة حدودالله و أشجعهم قلباً و أعظمهم حلماً و أكثرهم علماً و أشدّهم عبادة و أسخاهم كفّاً و أقدمهم فی أكثر مكارم الأخلاق و محاسن الآداب، وقد رأیته ؛ فی أواخر عمره الشریف و استفدت من بركات أنفاسه فی مجالس عدیدة.
و له من المصنّفات كتاب مطالعالأنوار شرح شرائع الاسلام خرج منه كثیر من ابواب أحكام الصلاة تبلغ ستّ مجلّدات ضخمة لكنّها لیست مقتصرة علی خصوص أحكام الصلاة، بل متكفلة ببیان كثیر من الفوائد الأصولیة و الرجالیة و الكلامیة و غیرها، بل تكفّلت بذكر كثیر من مباحث العبادات و المعاملات، و منها: كتاب الزهرة البارقة فی المجاز والحقیقة، و منها: كتاب تحفةالأبرار فی أحكام الصلاة، و منها: كتاب نفیس فی النحو علی السیوطی شرح الألفیة، و منها: كتاب أجوبة المسائل تتضمّن أكثر مسائل الفقه بترتیبه المألوف تقرب من سبعین ألف بیت و فیها فوائد كثیرة و رسائل نفیسة، و منها: رسالة له فی تقدیم الید علی الإستصحاب كتبها ردّاً علی صاحب القوانین تقرب من أربعة آلاف بیت، ومنها: رسالته القدریة فی طهارة الدم الذی یلقی فی القدر فیغلی حتّی یستحیل كما ورد فی بعض الصحاح، و لعلّها لاتخلو عن قوّة، إلّا أنّ ظاهر أكثر الأصحاب الاعراض عنها واعراضهم من أقوی الموهنات، لكن السید المبرور كان كثیر الإعتماد علی الأخبار و لمیكن یعتقد كثیراً من القواعد الأصولیة بین المتأخرین و المعاصرین، مع أنّه كان من أعظم المجتهدین القائلین بالظنون الخاصّة، فهو رحمهالله لمیكن یحسن الظن بأفكار المشایخ كما هو دأب أكثر أبناء الزمان، و كان كثیر التصرّف فی القواعد و الأحكام. و التحقیق عندی فی هذا الأمر إنّما هو الطریقة الوسطی لتكون خروجاً عن حدّی التفریط و الإفراط و هی أقرب إلی السداد والإحتیاط.
ثمّ من كتبه رحمهالله رسالة فی أحكام الغسالة، و منها: رسالة فی اشتراط القبض فی الوقف، ومنها: رسالة فی حكم اقامة الحدود فی زمان الغیبة، و منها: رسالة فی حكم الصلاة عن المیت، و منها: رسائله الرجالیة التی تزید عن عشرین رسالة منها: فی أحوال أبی بصیر، ومنها: فی اسحاق بن عمّار، و منها: فی سهل بن زیاد، ومنها: فی عدّة الكافی، و منها: فی أصحاب الإجماع، إلی غیر ذلک. و قد كان رحمهالله من ناقدی علم الرجال و قد تحقّق مشكلات هذا العلم بما لامزید علیه.
و قد توفّی إلی ]كذا[ سنة الستّین بعد المأتین و الألف ببلدة اصبهان بعد أن صار مسلّماً عند الخواص و العوام و دفن بها فی مسجد العظیم الذی بناه بها، و قد تجاوز عمره الشریف الثمانین ـ حشره الله تعالی مع المعصومین علیهمالسلام ـ.
و هو ـ قدّس الله روحه ـ یروی عن جماعة منهم: الشیخ الأجل الأفقه الشیخ جعفر بن المرحوم الشیخ خضر الغروی ـ قدّس الله روحه ـ صاحب كشف الغطاء فی الفقه و الحق المبین فی ردّ الأخباریة، و بغیة الطالب فی رؤوس مسائل الطهارة و الصلاة، و شرح متاجر قواعد العلامة و غیرها. و هذا الشیخ الجلیل یشبه كلیم الله موسی بن عمران علیهالسلام فی محاسن الصفات و اعلاء كلمة الحق.
و هو یروی عن بحرالعلوم ـ أعلی الله مقامه ـ و عن المحقّق البهبهانی بالأسانید المقرّرة.
و منهم: السید السند الفقیه النبیه المحقق النحریر الأمیر السید علی الطباطبائی ـ أعلی الله مقامه ـ صاحب الریاض والشرح الصغیر و شرح المفاتیح وحاشیة المعالموغیرها، عن خاله المحقّق البهبهانی بطرقه المقرّرة.
و منهم: المحقّق النحریر و المدقّق الفقیه الخبیر مولانا الآمیرزا أبوالقاسم بن المولی حسن الجیلانی ـ قدّس الله روحه ـ صاحب القوانین، و الغنائم، والمناهج، وشرح تهذیب الأصول، ومعین الخواص فی رؤوس المسائل، و مرشد العوام فیها أیضاً، و أجوبة المسائل التی لمیكتب مثلها فی نظائرها و هی كبیرة جدّاً محتویة علی الكتب الفقهیة بترتیبها المألوف مشتملة علی أمور طریفة من سائر العلوم أیضاً تقرب من ثمانین ألف بیت، و منها: رسائله الشریفة فی الأصول و الفقه و غیرها.
و هو یروی عن جماعة منهم: المحقق البهبهانی بطرقه المعروفة.
و منهم: جدّی الأعلی سید المحققین السید حسین الموسوی الخوانساری ـ قدّس الله روحه ـ بطریقه السابق ذكره.
ثمّ من مشایخ والدی الذین یروی عنهم: السید السند الفقیه النبیه السید محمّد بن الأمیر محمّد معصوم الرضوی المشهدی المعروف بالقصیر ـ رفع الله قدره ـ عن شیخه الأجل الأكبر الشیخ جعفر ـ قدّس الله روحه ـ بطرقه المعروفة.
و منهم: السید السند الجلیل و الفاضل الكامل النبیل سلیل الأطائب و الأماجد سیدنا الأمیر محمّد حسین بن العالم الفاضل الأمیر عبدالباقی بن العلّامة الفهّامة الناقد البصیر جامع المعقول و المنقول الأمیر محمّد حسین الكبیر بن الفقیه النبیه العلّامة الأمیر محمّد صالح بن الأمیر عبدالواسع الحسینی الخاتون آبادی الاصفهانی ـ قدّس الله أرواحهم ـ.
و قد كان الأمیر محمّد صالح المذكور صهراً للعلّامة المجلسی رحمهالله علی ابنته، و كان من مشاهیر فضلاء عصره، وقد تلمّذ علی أستاد الكل فی الكل الآقا حسین الخوانساری قریباً من عشرین سنة علی ما ذكره فی بعض رسائله، و قد أدرک صحبة العلّامة المجلسی رحمهالله فی سفر الحج و عمره حینئذ كان قریباً من سبع و عشرین سنة، فأجازه العلّامة المذكور باجازة نفیسة، ثمّ لمیترک مصاحبته إلی أن أدركه الأجل المحتوم، و قد أوصی إلیه العلّامة المذكور عند وفاته بأن یكون قائماً مقامه فی التدریس و إقامة الجمعة و الجماعة و تتمیم كتبه التی لمیتمّ تصنیفها أو تألیفها، و قد تعهّد له جمیع ذلک و وفی به كما ذكر نفسه فی بعض رسائله، وبقی فی نسله أمر الجمعة و الجماعة ببلدة اصبهان.
و له مصنّفات شریفة منها: حواشیه المبسوطة علی شرح اللمعة، و منها: كتاب روادع النفوس عملها فی تفصیل أمر المعاصی، و منها: كتاب الذریعة فی أعمال السنة، و منها: كتاب فی أحكام الممالیک، و منها: كتاب فی أحوال الملائكة و قد تعرّض فی آخره لأحوال جملة من العلماء المتأخرین و المعاصرین له، و منها: رسالة فی تفصیل مصنّفات العلّامة المجلسی.
ثمّ انّ لولده العلامة الأمیر محمّد حسین الكبیر سبط العلامة المجلسی رحمهالله أیضاً مصنّفات رائقة منها: حواشیه علی شرح اللمعة، و منها: رسالة مناقب الفضلاء كتبها بطریق الإجازة للشیخ زینالدین الخوانساری، لكن فیها جملة وافرة من أحوال العلماء، و قد تعرّض فیها لطرق الإجازات بما لامزید علیه، و عندی نسخة الأصل منها بخطه رحمهالله، و منها: رسالة حسنة فی أمور متعلقة بساعات اللیالی و الأیام و فیها أدعیه شریفة.
و ولده الأمیر عبدالباقی لمیكن له كثیر فضل إلّا أنّه كان فی درجة عالیة من الزهدوالتقوی.
و أمّا والده الأمیر محمّد حسین الثانی شیخ والدی، فهو كان له فضل عظیم، و قد تلمذ علی المحقق البهبهانی رحمهالله و له تصنیفات حسنة رأیت بعضها منها: رسالة فی منجزات المریض، و منها: رسالة كبیرة فی أحكام الطهارة والصلاة، و هو یروی عن أبیه المذكور، عن جدّه المسطور، عن العلامة المجلسی بطرقه المقدّرة. و عن جمع آخر أیضاً ذكرهم فی مناقب الفضلاء.
ثمّ من مشایخ والدی المبرور الذین یروی عنهم: السید السند، الأدیب الحسیب النسیب، قدوة الفقهاء المحقّقین و عمدة العلماء الراشدین، العلّامة النحریر سیدنا السید صدرالدین محمّد بن السید صالح العاملی البغدادی ـ قدّس الله روحه ـ و قد كان هذا السید من أبصر أهل زمانه بالعلوم الأدبیة و أفصحهم فی المنظومات الشریفة و أحفظهم لأشعار العرب و الدواوین المعروفة و التواریخ و الآثار المألوفة. و كان ماهراً فی أكثر العلوم العقلیة والنقلیة، و قد أدرک مجلس بحرالعلوم و تلمّذ علی السید العلامة المتقن السید محسن البغدادی ـ رفع الله قدره ـ شارح الوافیة بالشرح المعروف الذی لمیصنع مثله فی تحقیق الأصول، و علی أبی زوجته الشیخ الأكبر المتقدّم ذكره.
و هو رحمهالله یروی عن الشیخ المذكور بطریقه المتقدّم.
و له رحمهالله مصنّفات حسنة منها: كتاب القسطاس المستقیم فی الأصول، و منها: كتاب المستطرفات، و منها: كتاب قرةالعین فی النحو، و منها: رسالة فی حجیة الظن رجّح فیها القول بالظنون المخصوصة، و ذكر فیها انّ القول بالظن المطلق من محدثات المحقق البهبهانی ولمیكن قبله منه أثر، لكنک قد عرفت ما سبق منّا من حكایة القول به من العلامة و غیره، و منها: رسالته الرضاعیة و هی متن و شرح و متنها منظوم قد نظمه بطبعه السلیم علی وجه لایدانیه شیء من المنظومات المعمولة فی الفقه حتی منظومة بحرالعلوم، و منها: رسالة فی رؤوس المسائل موسومة بـ «قوت لایموت»، و منها: رسالة شریفة فی شرح مقبولة عمر بن حنظلة.
و قد كان رحمهالله رؤوفاً بی و قد استفدت من عالی مجلسه كثیراً و هو أوّل من كتب لی مایظهر منه تصدیقه لاستنباطی و هو ما كتبه علی ظهر رسالتی التی كتبتها فی حكم ذبائح أهل الكتاب، و قد استحسنها كثیراً و هی أوّل مصنّف عملته فی الفقه قریباً من أوان حُلمی، وأنّ لی نسبة مصاهرة مع السید المذكور بواسطة بنته من بنت الشیخ الأكبر الشیخ جعفر.
وقد كان مدة مدیدة متوطناً بالغری السری، ثمّ انتقل إلی اصبهان و بقی فیها برهة من الزمان، ثمّ انتقل إلی الغری ثانیاً و قد أدركه فیها أجله المحتوم و دفن بتلک التربة الشریفة ـ أعلی الله تعالی مقامه و أجزل فی الخلد إكرامه و إنعامه ـ.
ثمّ من مشایخی الذین أروی عنهم أستادی الأفضل الأعلم السید السند المفخم فخرالمحققین و قدوة المدققین، عمدة الفقهاء و المجتهدین الأمیر السید حسن بن الأمیر السید علی الحسینی الاصبهانی ـ قدّس الله روحه ـ و قد كان رحمهالله أعلم أهل زمانه فی تحقیق مباحث أصول الفقه، و قد تلمّذت علیه قریباً من خمس عشر سنة، و له مصنّفات حسنة منها: جوامع الأصول، و منها: شرحه علی النافع خرج منه مجلد ضخم فی الطهارة و بعض أحكام المتاجر، و منها: رسالته فی أصالة البراءة و الاشتغال، و منها: رسالته فی حكم الشرط فی ضمن العقد، و منها: رسالته فی قاعدة الضرر و الضرار، و منها: رسالته الكبیرة فی رؤوس مسائل الطهارة و الصلاة و فیها كتاب أجوبة المسائل قد تعرض فیها لكثیر من مهمّات مسائل الفقه. و هو رحمهالله یروی عن والدی العلّامة ـ أعلی الله مقامه ـ بطرقه المتقدمة.
و من جملة مشایخی الذین أروی عنهم الشیخ الإمام مقتدی الأنام مرجع الخواص والعوام، أعلم أهل زمانه و أكمل فضلاء أوانه، عَلَم التحقیق و میزان التدقیق، العلّامة النحریر و الحبر الخبیر شیخنا الشیخ المرتضی الأنصاری ـ أعلی الله مقامه وأجزل اكرامه ـ و هذا الشیخ الجلیل كان فی العلم و الزهد و محاسن الصفات و مكارم الأخلاق و قوّتی العلم والعمل بحیث ملأذكره الأسماع و الاصقاع.
و له مصنّفات مهذبة رائقة منها: أصوله المشتملة علی المطالب الأربعة: حجیة الظن والإستصحاب و أصالة البرائة و التعادل و الترجیح، و هو ـ رفع الله قدره ـ یروی عن المولی الاولی المحقّق فحل الفحول و أفضل العلماء فی المعقول و المنقول مولانا أحمد بن الفقیه النبیه العلّامة مهدی النراقی الكاشانی ـ اعلی الله مقامه ـ صاحب شرح تجرید الأصول وعیون الاصول و أساس الأحكام و العوائد و المستندومعراج السعادة و سیف الأمة و غیرها من المصنّفات الفائقة.
و لأبیه ؛ أیضاً مؤلّفات حسنة منها: أنیس المجتهدین فی الأصول، و منها: جامعة الأصول، و منها: تجریدالأصول، و منها: اللوامع فی الفقه، و منها: محرق القلوب فی المراثی، و منها: أنیس الموحّدین فی الكلام، و منها: أنیس التجّار فی رؤوس مسائل التجارة.
و مولانا أحمد المذكور یروی عن السید العلّامة بحرالعلوم ـ أعلی الله مقامه ـ بطرقه المتقدّمة.
و انّ لی مشایخ آخرین یطول بذكرهم الكلام و فیما ذكرناه الغنیة و الكفایة، و المسئول من حضرة المستجیز ـ أدام الله تعالی أیامه ـ أن لاینسانی فی مظان استجابة الدعوات ویشركنی فی خالص الأعمال و مندوب العبادات ـ وفّقه الله تعالی و أیده و أدام عمره وشیده ـ.
و كتب العبد المحتاج إلی عفو ربّه القوی الباری محمّد هاشم بن المرحوم المبرور الأمیر زینالعابدین الموسوی الخوانساری بأرض النجف الأشرف الغری فی الیوم الثامن من ذیالقعدة الحرام من عام احدی و ثمانین و مأتین بعد الألف، و الحمدلله أولاً و آخراً و ظاهراً وباطناً و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین.
(2)
اجازه به میرزا علی اكبر یزدی ]مجموعه شخصی شيخ محمود علومی ـ يزد.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله الذی رفع منازل الرجال بكثرة روایاتهم عن أهلبیت العصمة و الطهارة والعلم و الكمال، و نصب أولیائه المقرّبین لارشاد العباد إلی منهج الاستقامة و الاعتدال، وخفض أجنحة أهل البدعة و الضلال بسعی المجتهدین فی احكام الدین المبین من اولی الفضل و الإفضال.
و أكمل الصلوات النامیات و أفضل التحیات السامیات علی نبیه الأكمل الأفخم الأفضل معدن أسرار الفخر و الجلال و مظهر أنوار العز و الجمال أبی القاسم محمّد، و عترته الطیبین الطاهرین الأقدسین الأكملین أمناء الله تعالی علی الحرام و الحلال.
و بعد: فإنّ من نعم الله تعالی علی هذا العبد الفقیر أن وفّقنی الله سبحانه لادراک صحبة جناب المولی الاولی العالم العامل الفاضل الكامل، المحقّق المدقّق، المجتهد فی أحكام الدین، الأخ الموافق الصفی الوفی، الأمجد الأرشد الأكرم، المستنبط لدقائق الشرع المبین، صاحب المقام الرفیع و الحظ الأوفر البهی مولانا المیرزا علی أكبر الیزدی ـ أدام الله حراسته ـ و قد تشرّفت بافاداته الشریفة و افاضاته اللطیفة، و لاحظت جملة من مصنّفاته الرشیقة ومؤلّفاته الرفیعة، فسررت بمصاحبة جنابه غایة السرور، و لمّا كان من حسن ظنّه ـ دام مجده ـ بهذا العبد الضعیف طالباً لأن أجیز جنابه علی الوجه الذی أنعم الله تعالی علی من مشایخی العظام و أساتیدی الفخام.
فاستخرت الله سبحانه و أجزت لجنابه ـ دام علاهلاسیما الكتب الأربعة المتقدّمة التی علیها كان المدار فی سابق الأعصار: الكافی و الفقیه والتهذیب و الإستبصار، و الكتب الثلاثة المتأخرة المشهورة اشتهار الشمس فی رابعة النهار: الوافی و الوسائل و بحارالأنوار، و سائر مصنّفات أصحابنا الأخیار عن مشایخی وأسلافی بأسانیدی التی منها: ماأرویه عن والدی المبرور العلّامة وحید عصره و فرید دهره فی الفضل و الزهد و التقوی الحاج الأمیر زینالعابدین الموسوی الخوانساری ـ قدّس الله روحه ـ عن والده العالم العامل الزاهد العابد الآمیرزا أبی القاسم بن السید السند الفقیه النبیه المحقق المدقّق أستاد أفاضل عصره الآقا سید حسین بن العلّامة الجامع للمعقول والمنقول الأمیر أبی القاسم الموسوی ـ طیب الله مضاجعهم ـ عن والده المذكور جدّی الأعلی صاحب الحواشی المعروفة علی شرح اللمعة، عن المولی الأولی الفاضل الكامل المولی محمّد صادق بن العلامة النحریر المولی محمّد التنكابنی الشهیر بالسراب، عن والده المذكور، عن شیخه الأجل الأفخم الأفقه مولانا محمّد باقر بن محمّد مؤمن الخراسانیوالكفایة، عن السید الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الكركی العاملی، عن شیخ الاسلام و المسلمین شیخنا البهائی ـ روّح الله روحه ـ عن شیخ علماء الاسلام والده الشیخ حسین بن عبدالصمد الحارثی، عن أفضل المتأخرین شیخنا الشیخ زینالدین المعروف بالشهید الثانی ـ قدّس الله روحه ـ بأسانیده المعروفة المتصلة إلی أصحاب العصمة و الطهارة ـ علیهم الصلاة والسلام ـ علی التفصیل المذكور فی أوائل المعالم و المجلد الأخیر من بحارالأنوار وفاتحة الأربعین لشیخنا البهائی.
ثمّ من جملة أسانیدی ماأرویه عن والدی العلّامة، عن والده المبرور المتقدّم، عن سیدنا بحرالعلوم السید محمّد مهدی النجفی، عن جدّی السید حسین الموسوی بسنده المتقدم، و عن مروّج المذهب أستاد الأساتید المحقّق البهبهانی ـ طیب الله مرقده ـ عن والده الفاضل الكامل المولی محمّد أكمل، عن العلّامة المجلسی ـ أعلی الله مقامه ـ بأسانیده المعروفة.
و من جملة أسانیدی ماأرویه عن أستادی الأعظم الأفخم سید المحقّقین الأمیر السید حسن بن السید علی الحسینی الاصفهانی المدرّس ـ طاب ثراه ـ عن والدی المبرور العلّامة بسنده المتقدّم.
و منها: ماأرویه عن شیخی الأعظم و أستادی الأفخم قدوة المحققین الأعلام الشیخ مرتضی الأنصاری ـ قدّس الله تربته ـ عن شیخه أفضل أهل التحقیق مولانا أحمد بن العلّامة مولانا محمّد مهدی النراقی، عن بحرالعلوم بسنده المتقدّم.
و منها: ماأرویه عن شیخنا الفقیه النبیه الشیخ مهدی بن الشیخ علی بن أفقه الفقهاء الشیخ جعفر النجفی ـ قدّس الله أرواحهم ـ عن عمّه الفقیه الأعظم الشیخ حسن، عن والده الأجلّ الأفقه، عن بحرالعلوم بسنده المتقدّم.
فله ـ أدام الله تأییده ـ أن یروی عنّی بجمیع هذه الأسانید عن الأساتید، و وصیتی لحضرته أن یأخذ بمجامع الاحتیاط فی جمیع امور الدین و الدنیا، فإنّه ساحل النجاة.
و یجوز لجنابه أن یعمل برأیه الشریف و یفتی بین الناس و یقضی بینهم بالحق، و یجوز للعوام تقلیده فیما یفتی به باجتهاده، فقد وجدته مجتهداً مطلقاً.
و أسأل الله أن یجعله قدوة للعلماء العاملین و أسوة للفضلاء الكاملین، و ألتمس من جنابه أن یجعلنی نصب عینیه فی مظان استجابة الدعوات و عقیب الصلوات فی الخلوات، والحمدلله علی ما آتاه الله من العلم و الحكمة.
و قد كتب بیده الخاسرة الجانیة العبد المحتاج إلی عفو ربه الغنی القوی الباری محمّد هاشم بن المبرور المغفور الأمیر زینالعابدین الموسوی الخوانساری ـ رفع الله عنهما عیهما وغیهما ـ فی الرابع و العشرین من شعبان المعظم من عام تسعین و مأتین بعد ألف و الحمدلله.
(3)
اجازه به سید فخرالدین بن جمالالدین موسوی خوانساری ]مجموعه شخصی مرحوم حاج محمّد حسن فاضلی خوانساری.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله الذی فضّل مداد العلماء علی دماء الشهداء والصلاة والسلام علی سید الأنبیاء وأشرف أهل الأرض و السماء سیدنا محمّد و عترته النقباء النجباء الأصفیاء.
و بعد: فقد استجاز منّی السید السند الموفق المؤید العالم العامل الجلیل النبیل الذكی الزكی التقی النقی جناب المیرزا فخرالدین بن المرحوم المبرور الأجل الأفخم المحقق المدقق الفقیه النبیه الآقا جمالالدین الموسوی الخوانساری ـ وفّقه الله تعالی لمراضیه ـ بعد أن صرف برهة من عمره فی تحصیل العلوم الشرعیة و القواعد الأصولیة المرعیة و الأحكام المتقنة الفرعیة، و حضر مجلسی و تلمذ علی العبد فی كثیر من تلک المطالب، فاستخرت الله تعالی و أجزت لجنابه بعد أن وجدت فیه ملكة استنباط الأحكام اللازمة الشرعیة، ووقفت علی بعض ماصنّفه فی تحقیق جملة من المسائل المهمة علی وجه الاجتهاد الصحیح،
أن یروی عنّی جمیع مصنّفاتی و مایجوز لی روایته من كتب الأخبار و مصنّفات العلماء الأبرار لاسیما الكتب الأربعة المتقدمة التی كانت علیها المدار: الكافی و الفقیه والاستبصاروالوسائل و بحارالأنوار، عن غیر واحد من مشایخی و أساتیدی:
منهم: والدی المبرور العلامة، عن والده العالم الكامل الجلیل المیرزا أبیالقاسم بن المحقق النحریر سید الفقهاء و المجتهدین الآقا السید حسین بن العلامة الفقیه النبیه الأدیب الأمیر أبی القاسم الموسوی ـ قدّس الله أرواحهم ـ عن والده المحقق المذكور، عن الفاضل الكامل المولی محمّد صادق بن العلامة النحریر مولانا محمّد التنكابنی المعروف بالسراب، عن والده المذكور، عن العلامة الفقیه النحریر المولی محمّد باقر الخراسانی صاحب الذخیرة، عن السید السند الفقیه السید حسین بن السید حیدر الكركی العاملی، عن شیخ الاسلام و المسلمین الشیخ بهاءالدین محمّد بن الفقیه النبیه الشیخ حسین بن عبدالصمد العاملی، عن والده المذكور، عن أعظم فقهاء الاسلام الشیخ زینالدین العاملی الشهید الثانی ـ قدس الله روحه ـ بطریقه المعروف المذكور فی أوائل معالم الأصول المتصلة إلی أهل البیت علیهم الصلاة والسلام.
و من جملة مشایخی شیخی الأجل الأعظم الأعلم و أستادی الأكمل الأفخم الشیخ مرتضی الأنصاری التستری ـ طیب الله مضجعه ـ عن شیخه المحقق العلامة المولی أحمد النراقی، عن شیخه أكمل علماء الفرقة الناجیة السید محمّد مهدی المعروف ببحر العلوم، عن المحقق المحیی للطریقة المحقة الآقا محمّد باقر البهبهانی، عن والده العالم الكامل المولی محمّد أكمل، عن العلامة المجلسی، ـ رفع الله قدره ـ بجمیع طرقه المعروفة المقررة فی إجازات البحار.
و من جملة مشایخی السید السند المحقق المدقق الأستاد الاستناد الأمیر السید حسن بن السید علی الحسینی الاصفهانی ـ قدّس الله ترتبه ـ عن والدی المبرور بطریقه المتقدم.
و من جملة مشایخی الشیخ الفقیه النبیه الشیخ مهدی بن الشیخ الفقیه الكامل الشیخ علی بن الشیخ الأفقه الأكمل الشیخ جعفر النجفی، عن عمّه الفقیه الأوحدی الشیخ حسن، عن والده الشیخ جعفر، عن سیدنا بحرالعلوم بطریقه المذكورة.
ثمّ وصیتی إلی جنابه ـ وفقه الله تعالی ـ أن یأخذ بمجامع الاحتیاط فی أمر دینه و دنیاه و أن یواظب علی مراجعة قواعدالأحكام و أن یمنّ علی العبد بصالح الدعاء.
و كتبه الفقیر إلی الله الباری محمّد هاشم بن زینالعابدین الموسوی الخوانساری ـ عفی الله عنهما ـ فی الخامس من جمادی الاولی لعام أربع و تسعین بعد مأتین و ألف و الحمدلله أولاً وآخراً.
(4)
اجازه به میرزا محمود خوانساری ]فهرست كتابخانه مشكوة، ج 5، ص 1895، شماره 1136.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ولی النعم، و الصلاة و السلام علی سیدنا محمّد و آله اولی المحبة و الكرم.
و بعد: فقد وقفت علی طرائف هذه الرسالة الشریفة، و امعنت النظر فی لطائف تلک المقالة المنیفة، فوجدتها مملوءة من التحقیقات الأنیقة الرفیعة العلیة، و التدقیقات الرشیقة السامیة السنیة، و هی كاشفة عن غایة استعداد مصنّفها العالم العامل الفاضل الكامل البارع المجتهد المحقق المدقق عمدة الفضلاء الكاملین و زبدة العلماء العاملین السید المكرم المسعود جناب الأخ الشفیق المیرزا محمود الخوانساری ـ أدام الله تعالی أیام افاضاته و أنعم علی العباد من بركاته ـ فإنّ رموز العبارات تشید بلطف قریحة صاحبها، و تحقیق المطالب المهمة یؤمی إلی علوّ ادراک المتصدی لكشف مراتبها، فالحمدلله علی ما آتاه الله تعالی من العلم و الحكمة والسعادة الأبدیة و رزقه من دقائق المعارف الحقة و استنباط الأحكام الشرعیة اللابُدیة، و قد ثبت عندی وتحقق لدی بعد المباحثات العلمیة و المذاكرات الأصولیة و الفقهیة فی مجالس عدیدة انّه ـ دام مجده و علاه ـ قابل للافتاء بین الناس و الحكم و القضاء و التصدی لاقامة مایعتبر فیه النیابة العامة، و وصیتی إلی جنابه أن یأخذ بمجامع الاحتیاط والاجتناب عن طرفی التفریط و الافراط فی مقام الاستنباط بل فی جمیع أمور المعاش والمعاد، و أن یجعل العبد بمرئی و منظر عنه فی الدعوات الصالحات.
و قد كتب العبد الفقیر الی الله الغنی القوی الباری محمّد هاشم بن زینالعابدین الموسوی الخوانساری ـ عفی عنهما عیهما وغیهما ـ فی الحادی و عشرین من جمادی الاولی سنة خامس وتسعین و مأتین بعد الألف.
(5)
اجازه به محمّد حسن بن محمّد باقر یزدی ]مجموعه شخصی شيخ محمود علومی يزد.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله الذی نوّر عالم الامكان بأنوار علوم العلماء الأعلام، و زین عَرصَة الوجود بأشعة شموس معارف اولی الحقائق و الأحلام، و أبان فضل أصحاب الفواضل و الفضائل بمساعی النقادین من أرباب العقول و الافهام، و شید أركان الأدیان بارسال الرسل و انزال الكتب و تشریع الأحكام.
و الصلاة و السلام الأنمیان الأكملان علی خیر من أرسله بالهدی و دین الحق لرفع غیاهب الظلام و نشر شرائع الإسلام، البدر التمام و النبی القمقام والبحر الطمطام وسید الأنام سیدنا و نبینا و وسیلة نجوتنا و شفیع ذنوبنا محمّد و عترته الطیبین الطاهرین الأكرمین الأقدسین المعصومین الكرام، أولیاء النعم و اصول المجد و الكرم و معادن الوحی و التنزیل والهادین إلی سواء السبیل و الداعین إلی وسائل دارالسلام، ثمّ رحمة الله و رضوانه و بركاته النامیات الزاكیات علی أصحابنا الماضین و أسلافنا الصالحین و فقهائنا البارعین و علمائنا العاملین إلی قیام الساعة و یوم القیام.
و بعد: فممّا لایخفی علی اولی النهی، و لایریب فیه أحد من أصحاب الحجی، انّ الشرف الأعلی و المزیة الكبری فی التحلّی بحلیة العلم و العرفان، و التخلّی عن موارد الجهل والغفلة و النسیان، و التجلّی بأنوار أسرار أولی الحقیقة و الایقان، و قد أقام الله فی كل عصر من الأعصار جمعاً من عباده الفائزین بطی مراحل العلم و الحكمة لنشر هذه المعارف والعلوم اكمالاً لدینه القویم و اتماماً للنعمة فلم یألوا جهداً فی ارشاد الخلق و اظهار الحق وانقاذ ضعفاء العباد عن ورطة المهلكة، و هؤلاء هم العالمون العاملون المخلصون المذكورون فی نصوص أهل الخصوص الممدوحون فیها بأنهم فی كل خلفٍ عدول ینفون عن هذا الدین انتحال المنتحلین و تأویل الجاهلین و تحریف الغالین و ابطال المبطلین و جحد الجاحدین.
ثمّ من ألطاف الله العظیمة و منّته الجسیمة علی هذه الأمة المرحومة أن نصب لهم فی كل زمان علماءً یهدون إلی سواء السبیل و جعلهم ورثة الأنبیاء و أشباه أنبیاء بنیاسرائیل، فانتشرت فی الآفاق احكامهم الحقة الرفیعة و انطمست بمساعیهم الجمیلة آثار البدع الشنیعة، فاستراح حجة الزمان ـ فداه أرواحنا ـ عن صدمة حوادث أیام الظهور واحتجب عن الخلق تشخصه و أضاء لهم بوجوده كالنور اللامع علی شاهق الطور.
و ممّن آتاه الله فی هذا الزمان علماً وافراً كثیراً، و قد جعله الله تعالی باحكام الایمان خبیراً بصیراً، ففاق أقرانه فی قوّتی العلم و العمل و اجتنب موارد العثرة و الزلل و الخطل، جناب المولی الوفی الصفی الذكی الزكی التقی النقی اللوذعی الألمعی العالم العامل الكامل النقاد صاحب الرأی الصائب والفكر الثاقب و الذهن الوقاد، المترقی من حضیض التقلید إلی أوج الاجتهاد، سلیل عمدة علماء الزمان و زبدة فقهاء الأوان و أكمل المجتهدین الفخام و ملجأ الخواص و العوام من أهل الإیمان مولانا الحاج المولی محمّد باقر الیزدی ـ دام مجده و علاه ـ صدیقنا و شفیقنا الشاب الموفق المسدّد المؤید المؤتمن المستحسن المولی محمّد حسن ـ أحسن الله إلیه فی الدارین و أذاقه حلاوة النشأتین و آتاه من رحمته كفلین و وفّقه لادراک الحُسنیین ـ فإنّه قد صرف برهة من شریف عمره فی تحصیل العلوم الشرعیة، و قد تمهّر فی استنباط القواعد المهمة المرعیة، و تلمّذ علی العبد زماناً مدیداً، و حضر عندی لاتقان المطالب، و بذل جهده فی إِحكام الأحكام بذلاً شدیداً حتّی بلغ أشُدّه فی استكمال مدارک الاعلام، فوجدته بحمدالله من أهل الاستنباط و الاجتهاد علی وجه الاطلاق، و ألفیته مستحقاً للعمل بما یقتضیه نظره غایة الاستحقاق، فلیشكر الله سبحانه علی ما أتاه الله من القوة القدسیة الملكیة الملكوتیة و ما حباه الله به وحیاه من العلم بالأحكام الشرعیة الفرعیة.
و لمّا أراد الدخول فی سلسلة رواة أخبار أهل بیت الطهارة و العصمة، و الفوز بأسانید الأساتید و مشایخنا المحاكین عن المعصومین الأئمّة استجازنی و أراد الإتصال بمشایخی وأسلافی الماضین ـ رضوان الله علیهم أبد الآبدین ـ فلمّا رأیته أهلاً للإجازة استخرت الله سبحانه و أجزت لجنابه ـ سلّمه الله تعالی ـ أن یروی عنّی جمیع كتب الأخبار و سائر مصنّفات أصحابنا الأخیار لاسیما الصحیفة السجادیة الملقّبة بزبور آل محمّد ـ علیهم الصلاة و السلام ـ ونهجالبلاغة الذی هو دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق، و تمام الكتب الأربعة المتقدمة التی كان علیها المدار فی سالف الأعصار: الكافی و الفقیه و التهذیب و الاستبصار، و الكتب الثلاثة المتأخرة التی اشتهرت اشتهار الشمس فی رابعة النهار: الوافی و الوسائل وبحارالأنوار، بجمیع أسانیدی عن مشایخی و أساتیدی و هی كثیرة لایفی بها هذا الوجیز إلّا أنی أذكر منها هنا ما هو مهم عزیز:
فمنها: ماأرویه عن والدی المبرور العلامة قدوة العلماء العاملین و زبدة العبّاد و الزهّاد بن السید السند علامة علماء الزمان و أستاد الفقهاء الفخام فخر المحققین و عمدة المجتهدین الآقا السید حسین بن الفقیه النبیه العلامة جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الأصول الأمیر أبیالقاسم الموسوی الخوانساری ـ تغمدهم الله برحمته و أفاض علیهم من جلیل بركاته ـ عن والده المبرور جدّی المذكور، عن والده المزبور جدّی الأعلی، عن المولی الفاضل الكامل المولی محمّد صادق بن العلّامة الفهّامة الجامع للعلوم العقلیة و النقلیة المولی محمّد بن عبدالفتاح التنكابنی الشهیر بالسراب، عن والده المذكور، عن أستاده أفقه فقهاء زمانه وأعلم علماء أوانه مولانا محمّد باقر بن محمّد مؤمن الشریف السبزواری الخراسانی صاحب الذخیرة و الكفایة و غیرهما، عن السید السند الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الكركی العاملی سبط المحقّق الثانی من قبل أمّه، عن شیخ الاسلام و المسلمین الشیخ بهاءالدین محمّد بن الفقیه العلامة الشیخ حسین بن عبدالصمد العاملی، عن أبیه المذكور، عن الامام الكامل فی العلوم فقیه أهل البیت الشیخ زینالدین بن علی العاملی الشهیر بالشهید الثانی ـ أعلی الله مقامه ـ عن مشایخه المعروفین المذكورین فی كتب الأربعینیات والإجازات علی التفصیل المذكور فی أول المعالم لولده المحقق الشیخ حسن و فی اللؤلؤة وغیرهما.
ثمّ من أسانیدی و طرقی ماأرویه عن والدی العلامة المبرور، عن شیخه أفقه فقهاء الزمان حجةالاسلام الحاج السید محمّد باقر بن محمّد نقی الرشتی ـ رفع الله درجته ـ عن شیخیه الجلیلین صاحبی القوانین و الریاض، عن شیخهما المحقق المدقق المحیی لما انطمس من أحكامالدین الآقا محمّدباقر بن العالم الكامل المولی محمّد أكمل البهبهانی ـ قدّس الله روحهـ عن والده المذكور، عن جماعة من مشایخه الكرام منهم: العلامة المجلسی ـ جزاه الله من الاسلام خیر الجزاء ـ عن والده الفقیه التقی النقی المحدّث العارف الكامل مولانا محمّد تقی بن مقصود علی النطنزی الاصفهانی العاملی، عن شیخنا البهائی بسنده المتقدّم.
و منهم: أفضل أهل التحقیق و التدقیق جمالالدین محمّد بن العلامة المشتهر فی المشارق و المغارب أستاد الكل فی الكل الآقا حسین الخوانساریبسنده المتقدم.
و منهم: المدقق الأكمل مولانا میرزا محمّد الشیروانی، عن العلامة الآقا حسین بسنده المذكور.
ثمّ من أسانیدی و طرقی ماأرویه عن والدی المبرور، عن العالم العامل الكامل السید السند الأمیر محمّد حسین بن العالم التقی النقی البارع الأمیر عبدالباقی بن العلامة الأكمل الأمیر محمّد حسین بن الفقیه النبیه البارع الأمیر محمّد صالح أئمة الجمعة و الجماعة باصبهان، عن والده المذكور، عن والده المسطور، عن جدّه من قبل أمّه العلامة المجلسی بسنده المتقدم.
و من جملة أسانیدی ماأرویه عن أستادی و شیخی قدوة أهل التحقیق و العلم و الكمال فخرالمحققین و أستاد الفقهاء و المجتهدین الأمیر السید حسن بن الأمیر السید علی الحسینی الاصفهانی المدرّس ـ قدّس الله روحه و أكثر من فضله و كرمه فتوحه ـ، عن والدی المبرور بسنده المتقدّم.
و من جملة أسانیدی ماأرویه عن الشیخ الأجل الأفخم الأكمل أعلم علماء الزمان وأكمل فقهاء الأوان أستاد الأساتید الأعیان شیخی و أستادی و من به استنادی الشیخ مرتضی الأنصاری التستری ـ قدّس الله روحه ـ عن العلامة النحریر مولانا أحمد بن الفقیه النبیه العلّامة المولی محمّد مهدی النراقی الكاشانی، عن شیخه العلّامة المعروف ببحرالعلوم السید محمّد مهدی النجفی صاحب الدرة المنظومة، عن المحقق البهبهانی بسنده المتقدم، و عن جدّی المحقق العلامة الآقا السید حسین بسنده المزبور.
و من جملة أسانیدی ماأرویه عن شیخی الفقیه النبیه الشیخ مهدی بن الفقیه الكامل الشیخ علی بن الأفقه الأكمل الأورع الشیخ جعفر النجفی ـ قدّس الله أرواحهم ـ عن عمّه الفقیه النبیه الشیخ حسن، عن جدّه الشیخ جعفر المذكور، عن بسندیهما المتقدمین.
فهذه بعض مااقتضی المقام ذكره من أسانیدی و اجازاتی و قد ذكرت الجمیع فی جملة من مصنّفاتی و مؤلّفاتی منها: كتاب اصول آل الرسول، ومنها: كتاب الفوائد الرجالیة، و منها: كتاب الأربعین، و قد أجزت لجنابه ـ دام فضله ـ أن یروی عنّی بجمیع طرقی بالشروط المقررة فی الروایة علی النحو المذكور فی كتب الدرایة.
ثمّ وصیتی إلیه أن یواظب علی مباحثة العلوم الشرعیة مدّة عمره و أن لایقنع بما حصل له فی زمان التحصیل، فإن ملكة العلم تحصل بالمواظبة و تذهب بالاهمال و التعطیل، فكم من مجتهد صار عامیاً بتركه للأشتغال بالتعلیم و التعلم و اشتغاله بالأمور الدنیویة الدنیة.
ثمّ وصیتی إلیه أن یأخذ بمجامع الاحتیاط فی أمور دینه و دنیاه و أن تجتنب من الریاسات الباطلة المعطلة المغویة المهلكة، فكم من عالم زاهد بارع سقط محلّه عن القلوب باشتغاله بالریاسات الدنیویة و جمع الأموال و الوقوع فی الشهوات، بل سُلبت عنه ملكة العدالة بالاقتحام فی هذه الأمور، بل خرج من الدین بخذلان الله له من جهة الحمالة الشنیعة، و أهم الأمور الدافعة لهذه المهالک التجنب عن مجالسة البطالین و الاشتغال بالمجاهدات والریاضات و العبادات و التفصّی عن المرافعات الردیة و مجالسة العوام و المغرورین من أهل الحدیث.
و الملتمس منه ـ سلّمه الله تعالی ـ أن لاینسانی فی مظان اجابة الدعوات و عقیب الصلوات فإنّ من حقوق الاخوان رعایتهم بالدعاء لهم فی ظهر الغیب فقد حكی عن علی بن مهزیار من أجلاء أصحاب الامام أبی محمّد العسكری ـ علیه الصلاة والسلام ـ انّه كان یسجد كل یوم بعد صلاة الغداة و لایرفع رأسه من السجود حتی یدعو لألف من اخوانه المؤمنین بأسامیهم، رزقنا الله التوفیق لهذه الأعمال الصالحات.
و كتب بیمناه الخاطئة العبد الفقیر إلی عفو ربّه القوی الباری محمّد هاشم بن المبرور الأمیر زینالعابدین الموسوی الخوانساری ـ عفی الله عنهما عیهما و غیهما ـ فی السادس عشر من شعبان لسنة 1298 ثمان و تسعین ومأتین بعد الألف، والحمدلله.
(6)
اجازه به سید محمّد باقر بن محمّد علی حسینی أبطحی سدهی اصفهانی]مجموعه اجازات به خط سيد مصلح الدين مهدوی، ص 106 ـ 107.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله الذی فضّل مداد العلماء علی دماء الشهداء و جعلهم بفضله و كرمه العمیم ورثة الأنبیاء، و الصلاة و السلام علی أشرف أهل الأرض و السماء، نبینا محمّد و عترته الأئمة النقباءالنجباء.
و بعد: فقد أجلت النظر فی مطاوی هذه الرسالة الشریفة ]المراد بالرسالة المشار إليها في الاجازة هي رسالة ألّفها في تعارض اليد و الاستصحاب كماذكر لي السيد المجاز شفاهآ، قال: و النسخة بقي عند السيد المجيز و لميردّها إليّ إلی أن ماتوبقيت عند ورثته و ليس لي نسخة منها «محمّد علي الحبيب آبادي».[ التی ألّفها جناب العالم العامل،
الفاضل الكامل، التقی النقی، الصفی اللوذعی الألمعی، صاحب التحقیق الرشیق، و التدقیق العمیق، ذی الملكة القدسیة الاجتهادیة، و الفقاهة المبتنیة علی القواعد الشرعیة، تلمیذنا المعظّم، السید السند المفخم، الآقا السید محمّد باقر بن السید محمّد علی الحسینی ـ دام مجده وعلاه ـ و قد وجدت هذه المقالة قابلة لأن یكتب بالنور علی و جنات خدود الحور، فلله درّه فیما أتی فیها من المطالب الشریفة الكاشفة عن خروج جناب صاحبها عن حضیض التقلید إلی أوج الاجتهاد وصحّ لی أن أقول فی حقّه ـ دام مجده ـ إنّه مجتهد یحرم علیه التقلید ویصحّ له العمل باجتهاده.
و قد استجاز منّی روایة كتب الأخبار و مصنّفات العلماء الأخیار، فأجزت لجنابه بعد الإستخارة من الله تعالی أن یروی عنّی جمیعها بطرقی الجمة الكثیرة التی أودعتها فی مقدمات كتابی أصول آل الرسول، و منها: ماأرویه عن شیخی الأعلم و أستادی الأقدم،
علامة زمانه و رئیس الإمامیة فی عصره و أوانه الشیخ مرتضی الأنصاری ـ قدّس الله روحه ـ بطریقه المعروف.
و وصیتی إلی جنابه أن یأخذ بمجامع الإحتیاط فی أمر دینه و دنیاه، و الملتمس منه الدعاءوالحمد لله.
و كتب العبد المحتاج إلی عفو ربّه القوی محمّد هاشم ابن المرحوم المبرور الحاج الأمیر زینالعابدین الموسوی ـ عفی الله عنهما ـ فی 15 جمادی الآخرة من سنة 1315.
ثمّ كتب المرحوم الآقا النجفی فی حاشیة نسخة نقلنا منها بخطّه ما صورته:
ثم أجزت لجنابه العالی كلّ ما صحّت لی روایته عن السلف الصالحین بالطرق المتصلة إلی المعصومین ـ صلوات الله علیهم أجمعین ـ فإنّه العالم العامل الكامل الصالح البارع، و أرجو من الله سبحانه أن یجعله خالصاً لوجهه الكریم علماً للعباد ومروّجاً للشریعة المطهرة، من أقل الطلّاب و المحصلین ـ عفی عنه ـ.
(7)
اجازه به میرزا ابوالقاسم بن محمّد باقر موسوی زنجانی ]مجموعه اجازات سيد مصلح الدين مهدوی ، ص 151 ـ 154.[
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله الذی فضّل مداد العلماء العاملین علی دماء الشهداء الصالحین، و رفع درجاتهم فجعلهم بمنزلة الأنبیاء المقربین و أنار براهینهم الساطعة و حججهم اللامعة ففاقوا بأنوار علومهم علی جمیع العالمین و أدركوا باجتهادهم فی معارف الدین المبین أسرار معالم الشرع المتین.
و الصلاة و السلام الأنمیان الأكملان علی سید الأنبیاء و المرسلین و أشرف الأولین والآخرین نبینا محمّد خاتمالنبیین و أشرف الخلق أجمعین و عترته الطیبین الطاهرین الأقدسین و رضوان الله تعالی و رحمته علی فقهائنا الماضین و علمائنا السابقین الصالحین.
و بعد: فقد منّ الله تعالی بفضله الجسیم و كرمه العمیم علی كافة الأنام فی كل عصر وزمان بنصب عدول ینفون عن دین الحق انتحال المنتحلین و جحد الجاحدین و تأویل الجاهلین و ابطال الغالین و اضلال المضلین و ازالة بدع المبتدعین من أعداء الدین، فأنزل كتباً و أرسل رسلاً و أقام حججاً و نصب موازین العدل و أكمل دینه الحق و أتمم نعمته علی العباد و أضاء بشموس المعارف و أقمار الحقائق أكناف الآفاق و أطراف البلاد، فالشكر لله علی هذه النعمة العظمی و العطیة الكبری و الموهبة السنیة التی محاسنها لاتعد و لاتحصی.
و كان ممّن أعطاه الله تعالی سلوک مسالک السالفین، و منّ علیه بادراک مدارک الحق والیقین و خصّه الله تعالی بكرامته من بین أمثاله و أقرانه و حقیق بأن یثنّی له الوسادة ویستقر علی مسند الإرشاد و الهدایة و الإفادة جناب السید المؤید المسدّد الممجّد، العالم العامل الفاضل الكامل، عمدة العلماء البارعین و زبدة الفقهاء الكاملین، الذكی الزكی المصفی الصفی، اللوذعی الألمعی، العارج إلی معارج الإجتهاد بالقوة القدسیة الملكة الملكوتیة، صدیقنا المعظم و شقیقنا المفخم سلیل العالم العامل الكامل، الفقیه النبیه النحریر الآمیرزا محمّد باقر الموسوی الزنجانی ـ قدّس الله روحه ـ أدام الله تعالی علاه و رزقه ممّا یتمنی احلاه و اعلاه ـ فإنّه ـ دام مجده ـ ممّن أتاه الله سبحانه من العلم و الحكمة قسطاً وافراً و جعل نصیبه منهما نصیباً متكاثراً.
و قد استجاز من العبد روایة ما صحت لی روایته من كتب الأخبار و مصنّفات العلماء الأخیار، فامتثلت أمر جنابه فاستخرت الله تعالی و أجزت له بعد ما تحقق لی أنّه من المستنبطین للأحكام و المجتهدین فی مسائل الحلال و الحرام أن یروی عنّی جمیع ما رویته عن مشایخی و أساتیدی و أسلافی بأسانیدی العدیدة التی قد فصّلنا فی جملة من مؤلّفاتی التی منها كتاب أصول آل الرسول و المقالات اللطیفة الكافلة للقواعد الشریعة.
فمنها: ماأرویه عن شیخی و أستادی الأعظم الأفخم، العلامة النحریر الأقدم، البحر
الموّاج والیمّ العجاج، أستاد أساتید الزمان وحید الدوران الشیخ مرتضی الأنصاری ـ قدّس الله تعالی روحه الزكی ـ عن شیخه العلامة النحریر المحقق الخبیر مولانا الحاج الملّا أحمد النراقی الكاشانی ـ طیب الله رمسهالمعروف ببحر العلوم ـ طیب الله مرقده ـ عن شیخه أستاد الأساتید الذی انتهت إلیه رئاسة الإمامیة فی عصره و أوانه مولانا الآقا محمّدباقر البهبهانی ـ رفع الله قدره ـ عن والده العالم العامل الكامل مولانا محمّد أكمل، عن العلّامة المجلسی ـ قدّس الله تربته ـ بجمیع طرقه المذكورة فی اجازات البحار.
و منها: ماأرویه عن والدی العلّامة ـ قدّس الله روحه ـ عن والده جدّی العالم المبرور الآمیرزا أبی القاسم الموسوی الخوانساری، عن جدّی الأعلی وحید عصره و أوانه، عمدة المحققین و قدوة المجتهدین الآقا السید حسین ]كان جدّي الأعلی أستاد صاحب القوانين و شيخ إجازته و شيخ اجازة بحرالعلوم «منه».[ ـ طیب الله ثراهم ـ عن العالم الفاضل الكامل الملّا محمّد صادق بن العلّامة النحریر مولانا محمّد بن عبدالفتاح التنكابنی المعروف بالسراب، عن أبیه ا لمذكور، عن أستاده فخر المجتهدین والفقهاء مولانا محمّدباقر الخراسانی صاحب الذخیرة والكفایة، عن شیخه السید الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الكركی العاملی، عن شیخ الاسلام و المسلمین بهاءالدین محمّد بن الفقیه الكامل الشیخ حسین بن عبدالصمد، عن والده المبرور، عن زینالفقهاء و المجتهدین الشیخ زینالدین العاملی الشهیر بالشهید الثانی ـ قدّس الله تعالی روحه ـ بسنده المعروف المذكور فی أوّل معالم ولده و غیره.
و منها: ماأرویه عن أستادی المحقق المدقق الأمیر السید حسن الحسینی المدرس ـ اعلی الله مقامه ـ عن والدی العلّامة بالسند المتقدّم.
ثم وصیتی لجنابه ـ دام مجده ـ أن یأخذ بمجامع الإحتیاط فی أمر دینه و دنیاه و أن یواظب علی العلم و العبادة و ارشاد العباد، و أن لاینسانی عند دعواته الصالحة، و الحمدلله أوّلاً وآخراً و ظاهراً و باطناً.
و كتب بیده الجانیة الفانیة العبد الفقیر إلی عفو ربّه الغنی الباری محمّد هاشم بن المرحوم المبرور الحاج الأمیر زینالعابدین الموسوی الخوانساری الاصفهانی ـ عفی الله عنهما ـ فی الخامس و العشرین من ذی الحجةالحرام سنة 1316، و الحمدلله.
(8)
عریضه در تأیید اجتهاد ملّا محمّد ]اين عريضه را مرحوم چهارسوقی ظاهراً به امير علم حاكم بيرجند و قائنات نگاشته كه درپشت عريضه مهر بيضوی وی «عبده محمّد هاشم بن زينالعابدين الموسوی» ديده میشودواصل آن در كتابخانه سيد مهدی فقيه قائنی در قائن موجود است.[
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض میشود خدمت سركار عظمت و شوكتمدار، جلالت و نبالت اقتدار، امیر الامراء العظام ادام الله اجلاله واقباله كه امید است دولت و شوكت برقرار، ظل مرحمت بر رؤوس قاطبه ضعفاء انام پایهدار بوده باشد.
اگر چه داعی اخلاص شعار ادراك سعادت محضر مبارك عالی ننموده لكن از انتشار محامد و مكارم ذات با بركات در اطراف و اكناف نهایت اخلاص و خلوص داعی را نسبت به وجود مبارك حاصل است به دعا گوئی اشتغال میباشد.
معلوم است سدّ ثغور اسلام اعظم آنها در كف با كفایت عالی میباشد بر تمام خلق این دعا لازم است، توقع آنست كه گاهی به مكاتبات رفیعه و دستخط عالی داعی را مشرف فرمایند ارجاع خدمتی باشد بفرمایند كه حبل مودّت به علاقه مكاتبات برقرار بماند ان شاء الله.
ضمناً معروض رأی انور میدارد كه چون جناب شریعت مآب، عمدة العلماء العظام، فخر الفقهاء الفخام، زبدة المجتهدین الكرام آخوند ملّا محمّد ـ دام مجدهالسامی ـ كه از علماء اخیار و ابرار آن ناحیه میباشند بعد از زمان مدیدی كه در این ولایت اشتغال به تحصیل علوم شرعیه داشتند، بحمدلله به حد كمال و فارغ التحصیل شدهاند و مجتهد مطلق و حاكم شرع نافذالحكم میباشند، بحمدالله قابل ترویج احكام و تصدّی امور شرعیه جمیع صفحات خراسان میباشند، در مباحثات اصول و فقه داعی زمانی را حاضر شدهاند وتصنیفات رشیقه از ایشان صادر شده، لهذا متوقع هستم كه سركار جلالتمآب نهایت التفات را در حق ایشان مرعی دارند و خلق را ترغیب و تحریص در اتباع ایشان بفرمایند كه به مقتضای «الناسُ علی دین ملوكهم» ]شرح اصول كافی، ملا صالح مازندرانی، ج 6، ص 409.[ ترویج كاملی از ایشان و در حقیقت از شریعت مطهره از بركات عالی بشود ان شاء الله.
معلوم است بعد از آنچه داعی معروض داشتم اظهار مرحمت چنانچه باید و شاید خواهد شد ان شاء الله، مترصد جواب رقیمه و ارجاع خدمتی كه فرمایش شود هستم ان شاء الله، ادام الله دولتكم وشوكتكم واجلالكم واقبالكم والسلام.