• رساله آب نیسان و قمر در عقرب

مؤلّف: محمدباقر بن اسماعیل خاتون‌آبادی

تحقیق و تصحیح: محمّد جواد نورمحمّدی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقدمه تحقیق:

آنچه پیش روی مبارك اهل تحقیق قرار دارد، یكی از آثار كوتاه مرحوم ملا محمدباقر بن اسماعیل خاتون‌آبادی اصفهانی است. مرحوم خاتون‌آبادی درباره دو موضوع زیبا و ارزنده در این رساله به تحقیق پرداخته و هركدام را به اجمال تحقیق واظهار نظر پرداخته است. آب نیسان هم در روایات به آن توجه شده است و هم در آموزه‌های طب اسلامی به آن توصیه و سفارش شده و درباره آن تأكید گردیده است. همچنین درباره قمر در عقرب و مذهب ازدواج در آن از اهل بیت عصمت وطهارت علیهم‌السلام روایت رسیده است. در این مقدمه در چند بخش نكاتی را به محضر اهل ادب و تحقیق تقدیم می‌كنیم.

الف) آشنایی با مؤلّف رساله

میر محمدباقر بن میر محمداسماعیل بن میر محمدباقر بن میر اسماعیل بن میر عمادالدین از علمای معروف زمان شاه سلطان حسین است كه به سمت ملاباشی منصوب گشته بود، وی در علوم معقول و منقول استاد و نسبت به بسیاری از فحول علمای آن زمان مقدم بوده است و اول كسی است كه پس از اتمام بنای مدرسه سلطانی چهارباغ اصفهان به سمت مدرسی آن مدرسه انتخاب گردید.

مؤلّف كتاب وقایع السنین و الأعوام در وقایع سال 1122 ه درباره افتتاح مدرسه چهارباغ كه خود در آن حضور داشته می‌نویسد:

«در ماه مبارك رجب المرجب سنه هزار و یكصد و بیست و دو، در روز جمعه دهم شهر مذكور، اهل علم را در مدرسه جدید سلطانی كه در جنب چهارباغ اصفهان است، جا دادند و علّامة العلمائی مجتهدالزمانی امیر محمد باقرا، خلف مرحمت پناه، عمّ امجد امیر اسماعیل، در روز مذكور شروع به مباحثه كردند در آن مدرسه…. در وقت شروع به جهت رعایت آداب عالی حضرت مجتهدالزمان تكلیف كرده علّامة العلمائی آقا جمال را تا اوّلاً ایشان شروع نمودند و بعد از آن خود شروع كردند و به بیانی فصیح در كمال تنقیح درس گفتند و حضّار آن مجلس عالی از فضلا آقا جمال ]مقصود آقا جمال الدین خوانساری، فرزند آقا حسین خوانساری، حكیم و دانشمند بزرگ اصفهان است.[ و امیرمحمدصالح شیخ‌الاسلام و ملا بهاءالدین، مشهور به فاضل هندی و ملا محمدجعفر و ملا محمدهادی، اولاد ملامحمدباقر خراسانی علیه الرحمه و ملا محمدرضا، ولد ملا محمدباقر شیخ‌الاسلام و ملا محمدحسین، ولد ملا شاه محمد تبریزی و شیخ زین‌الدین، نواده شیخ زین‌الدین صاحب شرح لمعه و سایر اهل فضل و از نجبا و سادات میرزا باقر صدر خاصه و سادات سلسله خلیفه سلطان مرعشی و میرزا سید محمد قاضی، نواده میرزا مهدی اعتمادالدوله و میرزا داود، متولی مشهد مقدس و از امراء محمدسلیم خان ایشك آقاسی باشی دیوان و محمدزمان خان قورچی باشی و موسی خان تفنگچی باشی و شاه وردی خان توپچی باشی و میرزا ابراهیم واقعه نویس و میرزا ربیع مستوفی خاصّه و سایر ارباب مناصب و شاه قلی خان اعتمادالدوله، چون صاحب فرش بود بعذرخواهی پنجاه خان نُقل فرستاده خود نیامد». ]وقایع السنین و الأعوام، ص 559 ـ 560.[

ب) نام شماری آثار خاتون آبادی

در كارنامه علمی آخوند ملا محمدباقر بن اسماعیل خاتون آبادی آثار ارزنده‌ای به یادگار مانده است كه در اینجا به نام شماری این آثار می‌پردازیم.

1ـ آب نیسان و قمر در عقرب

2ـ آثار علوی

3ـ آداب طلب مسائل

4ـ استجابت دعا = آداب دعا

5ـ اناجیل اربعه (ترجمه)

6ـ بیاض

7ـ تعقیبات نمازها= آداب نماز

8ـ تعیین اول سال شرعی و روز نوروز (رساله درباره)

9ـ توبه (رساله در)

10ـ حقیقة النیروز كما فی الاحادیث = نوروزنامه

11ـ رسائل

12ـ صیغ عقود و نكاح و كفاره افطار رمضان (رساله در…) = آداب نكاح = عقود نكاح

13ـ عدة السفر و عمدة فی الحضر (ترجمه)

14ـ عقود النكاح و كفارة الافطار

15ـ عهدنامه مالك اشتر (ترجمه)

16ـ عیون الحساب (ترجمه)

17ـ فرائض و نوافل یومیه (رساله مختصر در بیان)

18ـ فقه الرضا (ترجمه)

19ـ كائنات الجو

20ـ كنوز النجاح (ترجمه)

21ـ گلشن هوش در جدال گربه و موش

22ـ متعه

23ـ مكارم الاخلاق (ترجمه)

24ـ نذر

25ـ نوروزنامه = نوروزیه

وفاتش در ربیع‌الاول سال 1127 در اصفهان اتفاق افتاد و در تكیه پدرش (تكیه خاتون‌آبادی) در اطاق دوم شرقی تكیه مدفون گردید.

فرزندش میر محمداسماعیل مدرس در فقه و حدیث و تفسیر استاد بوده و در مسجد شاه اصفهان امامت می‌نموده و در مدرسه چهارباغ به تدریس اشتغال داشته است، وفات او به سال 1160 ]مكارم الآثار، جلد اول، ص 131.[ اتفاق افتاد و در جنب پدرش مدفون گردید. ]رجال اصفهان، دكتر محمدباقر كتابی، ص 61 ـ 62. [

ج) تحقیق رساله آب نیسان

پیرامون خواص آب نیسان در آثار طب اسلامی مطالب زیادی آمده است و درباره آن طبیبان مسلمان سخنان زیادی گفته‌اند. ]بنگرید: 1ـ تذكره اولی الالباب (طب)، ج 1، ص 214، حرف الشین؛ 2ـ تحفه حكیم مؤمن، ص 332 و نیز در نسخه‌های خطی: 3ـ آب نیسان به شماره 13/12677 در كتابخانه مرعشی در خواص طبی آب باران ماه نیسان رومی؛ 4ـ مفتاح الشفا، محمدكاظم بن غیاث‌الدین محمد بن محمدهاشم طبیب تهرانی، آستان قدس، ج 19، ص 539، خاتمه دراستشفاء به تربت حضرت امام حسین علیه‌السلام و آب نیسان؛ 5ـ وسیلة الشفاء، محمدصالح بن محمدباقر رضوی، مركز احیاء، ج 2، ص 100، ش 486، باب هشتم در طریق استشفا به آب نیسان.[

مرحوم خاتون‌آبادی از مؤلّفان پراثر مكتب اصفهان به شمار می‌رود و برخی موضوعات بدیع و زیبا را در رساله‌ای مستقل پرداخته است كه نشان از سلیقه خوش وحسن انتخاب ایشان دارد. از جمله این آثار ترجمه اناجیل اربعه، تعیین اول سال شرعی و روز نوروز و رساله آب نیسان است.

از این رساله شش نسخه در كتابخانه‌های زیر موجود است: مجلس به شماره 2/6890، ملی به شماره 4/2599، دانشگاه تهران به شماره 3/1266، سپهسالار به شماره 3/1844، فهرست كتابخانه محمدحسین مفتاح، تهران، به شماره 17/ 1289 وقم مركز احیاء به شماره 2/4065.

ما این رساله را براساس نسخه مركز احیاء كه حسب‌الامر فقیه بارع حاج آقا منیر بروجردی احمدآبادی به نگارش درآمده تصحیح و تحقیق كرده‌ایم. امید است این اثر مورد توجه و نظر صاحب شریعت قرار گیرد.

          والسلام

          محمّدجواد نورمحمّدی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اَلْحَمدُ للهِ وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الذَّینَ اصْطَفی

و بعد؛ چون امر اشرف اعلی و فرمان عالم مطیع جهان پیما صادر شد كه داعی دوام دولت قاهره، محمّد باقر بن اسمعیل الحسینی الخاتون آبادی را در باب آب نیسان وسبب شرافت نیسان ماه رومی و در باب اینكه آنچه در احادیث وارد شده است در منع كردن از نكاح و غیر آن در وقتی كه قمر در عقرب باشد، آیا مراد بودن ماه است در برابر كواكب عقرب یا در محاذات قطعه]ای[ از فلک اطلس كه آن را منجّمان برج عقرب می‌نامند؟ آنچه به خواطر ناقص رسد، بر سبیل اختصار بعرض رسانم:

لهذا بعرض می‌رساند كه نیسان نام ماه هفتم ]برخی نیسان را ماه هشتم از ماههای رومی دانسته‌اند و علت آن نیز آن است كه شروع ماههای رومی را از ایلول دانسته‌اند كه بنابراین نیسان ماه هشتم سال می‌شود…. دهخدا نیز در لغت‌نامه آن را ماه هفتم برشمرده، ابونصر فراهی نیز آن را ماه هفتم دانسته است، وی در نصاب در شعری ماههای رومی را چنین برشمرده است: دو تشرین و دو كانون و پس آنگه شباط و آذر و نیسان، أیار است حزیران و تموز و آب و ایلولنگه دارش كه از من یادگار است.[ است از ماههای تاریخ رومیان ]در نسخه: «در میان».[، وماههای ایشان دوازده است و به جهت هر ماهی اسمی وضع كرده‌اند به این تفصیل:

ماه اوّل را تشرین الاول می‌نامند، و ماه دویم را تشرین الآخر و سیم را كانون الاوّل وچهارم را كانون الآخر و پنجم را شباط و ششم را آزار و هفتم را نیسان و هشتم را ایار و نهم را حزیران و دهم را تموز و یازدهم را آب و دوازدهم را ایلول. ]بحار الأنوار، ج 55، ص 348، الباب الثالث عشر، الرابعة: التاریخ الرومی، مبدؤه بعداثنتی عشرة سنة شمسیة من وفات الإسكندر بن فیلقوس الرومی، و سنوه شمسیة اصطلاحیة، هی ثلاثمائة و خمسة و ستون یوما و ربع تام، و كذا شهورهم اصطلاحیة شمسیة، و أسماء شهورهم و عددها هكذا: تشرین الأول (لا) تشرین الآخر (ل) كانون الأول (لا) كانون الآخر(لا) شباط (كح) آذار (لا) نیسان (ل) أیار (لا) حزیران (ل) تموز (لا) أب (لا) أیلول (ل).[ و چیزی كه دلالت كند بر خوبی و بدی، سعادت و نحوست و حال این ماهها، در احادیث ائمّه معصومین صلوات الله علیهم بنظر حقیر ] 2[ نرسیده است، سوای دو حدیث در باب ماه حزیران و یك حدیث در باب ماه نیسان. ]علاوه بر آنچه مؤلّف در باب ماه نیسان ذكر می‌كند، در بحارالأنوار، ج 11، ص 196، ح52، آمده: أقول: روی السید فی كتاب سعد السعود أنّه رأی فی صحف إدریس علیه‌السلام: «… ثم قال الله لهما: قد بتما لیلتكما هذه لا یعرف أحدكما مكان صاحبه و أنتما بعینی و حفظی،أنا جامع بینكما فی عافیة، و إنّ أفضل أوقات العباد، الوقت الذی أدخلتک و زوجتک الجنة عندزوال الشمس، فسبحتمانی فیها فكتبتها صلاة و سمّیتها لذلک الأولی، و كانت فی أفضل الأیامیوم الجمعة، ثم أهبتكما إلی الأرض وقت العصر، فسبحتمانی فیها فكتبتها لكما أیضا صلاةوسمیتها لذلک بصلاة العصر، ثم غابت الشمس، فصلیت لی فیها فسمّیتها صلاة المغرب، ثمجلست لی حین غاب الشفق فسمّیتها صلاة العشاء، و قد فرضت علیک و علی نسلک فی كلیوم و لیلة خمسین ركعة فیها مائة سجدة، فصلها یا آدم أكتب لک و لمن صلاها من نسلک ألفین و خمسمائة صلاة، و هذا شهر نیسان المبارک فصمه لی، فصام آدم ثلاثة أیام من شهر نیسان». و نیز در بحار الأنوار، ج 54، ص 102، ح 81 از سعد السعود، ص 33 نقل می‌كند كه: قال: وجدت فی صحف إدریس علیه‌السلام من نسخة عتیقة: و قال: «أنا الله لا إله إلّا أنا خالص كل شیء، خلقت السماوات و الأرض و ما بینهما و ما تحت الثری فی ستة أیام من شهر (نیسان) و هوأول شهر من شهور الدنیا».[

حدیث اوّل: مرویست كه در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام مذكور شد ماه حزیران، پس آن حضرت فرمودند كه: «آن ماهیست كه در آن ماه نفرین كرد حضرت موسی علیه‌السلام بر بنی اسرائیل، پس سیصد هزار كس از ایشان در یك روز و یك شب بمردند». ]مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 357، فصلٌ فی ما نذكره من الشفاء بماء المطر فی نیسان و الدعاء فی حزیران: أما حدیث حزیران فإنّنا رویناه فی كتاب عبدالله بن حمادالأنصاری من الجزء الخامس، عن أبی عبدالله علیه‌السلام و ذكر عنده حزیران، فقال: «هو الشهر الذی دعا فیه موسی علی بنی إسرائیل، فمات فی یوم و لیلة من بنی إسرائیل، ثلاثمائة ألف من الناس».أقول: و إنّما فعل ذلک لما فتنوا بحیلة بلعم بن باعوراء و غیره من الأوقات.[

حدیث دوّم: منقولست كه حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام فرمودند كه: «پروردگار تعالی شأنه، آفرید ماهها را و خلق كرد حزیران را و نزدیك بهم گردانید اجلهای مردمان را در آن ماه». ]همان، ص 358، نص روایت این است: عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: «إن الله خلق الشهوروخلق حزیران و جعل الآجال فیه متقاربة».[ و ظاهر آنست كه مراد از نزدیك به هم بودن اجلها، چنانكه بعضی از علما نیز گفته‌اند اینست كه در آن ماه مردمان بسیار می‌میرند. ]علّامه مجلسی در بحار الأنوار، ج 55، ص 373، ذیل روایت فرموده‌اند: بیان: تقارب الآجال كنایة عن كثرة الموت، إما لأنّ أجل بعضهم یقرب من بعض، أو لأنّ أجل كل منهم یقرب من ابتدائه. و فی القاموس: (إذا تقارب الزمان لم تكد رؤیا المؤمن تكذب) المراد آخر الزمان و اقتراب الساعة، لأنّ الشیء إذا قلّ تقاصرت أطرافه؛ ]القاموس المحیط، ج 1، ص 115، مادة «قرب»[.[

حدیث سیم: مرویست كه جمعی از صحابه روزی نشسته بودند كه حضرت سیدالمرسلین صلی‌الله‌علیه‌وآله داخل شد و بر ایشان سلام كرد و ایشان جواب دادند؛ پس آن حضرت فرمود كه: «می‌خواهید كه تعلیم كنم به شما دعائی را كه جبرئیل علیه‌السلام به من تعلیم كرده تا محتاج به دوای طبیبان نباشم، پس حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و سلمان فارسی رضی‌الله‌عنه و دیگران گفتند كه: آن دوا چیست یا رسول الله؟ پس آن حضرت خطاب كرد به حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و فرمود كه: در ماه نیسان آب باران می‌گیری وسوره «فاتحة الكتاب» و «آیة الكرسی» و «قل هو الله أحد» و «قل أعوذ بربّ الفلق» و«قل أعوذ بربّ الناس» و «قل یا أیها الكافرون» هریك را هفتاد مرتبه ] 3[ می‌خوانی».

و در روایتی دیگر: «سوره «إنّا انزلناه فی لیلة القدر» را نیز هفتاد مرتبه و هفتاد مرتبه «الله أكبر» و هفتاد مرتبه «لا إله إلّا الله» می‌گوئی و هفتاد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمد می‌فرستی و هفت روز پی در پی در صبح و پسین از آن آب می‌آشامی.

قسم به آن خدائی كه مرا به حق فرستاده كه جبرئیل علیه‌السلام گفت كه: حق تعالی رفع كند از هركسی كه این آب را بیاشامد، هر دردی را كه در بدنش باشد و عافیت بخشد او را و بیرون كند دردها را از رگهای بدن او و استخوانهای او و همه اعضای او و اگر دردی برای او واستخوانهای او در لوح محفوظ ثبت شده باشد، محو نماید.

و به حق پروردگاری كه مرا به راستی فرستاده كه هركه فرزند نداشته باشد و فرزند خواهد و آب نیسان را به این نیت بیاشامد او را فرزند روزی گردد و اگر زن عقیم باشد وفرزند نیاورد و از این آب به این قصد بیاشامد، فرزند از او به وجود آید و اگر مرد عِنّین ]القاموس المحیط، ج 4، ص 249، مادة «عنن» و در آن آمده است: العنین كسِكّین: مَن لایأتی النساء عجزا أو لایریدهنّ؛ المصباح المنیر، ج 2، ص 433، رجلٌ عِنّین: لایقدر علی إتیان النساء أو لایشتهی النساء.[ باشد و قادر بر جماع نباشد از این آب بیاشامد، عیب او زایل شود و قادر شود بر مجامعت.

و اگر مرد و زن پسر خواهند یا دختر و از این آب بیاشامند، مقصود ایشان به عمل آید؛ چنانكه پروردگار تعالی شأنه فرموده كه: (یهَبُ لِمَن یشاءُ اِناثاً و یهَبُ لِمَنْ یشاءُ الذّكُورْ اَوْ یزَوِّجُهُم ذكراناً و اناثاً و یجْعَلُ مَنْ یشاء عَقیماً) ]سوره مباركه شوری، آیه 49.[ یعنی: خدای تعالی می‌بخشد هركه را خواهد دختران، و می‌بخشد هركه را خواهد پسران و دختران را، و هركه را خواهد عقیم وبی فرزند می‌گرداند.

و آن حضرت فرمود كه: هركه ]دردِ[ سر ]مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 356، فصلٌ فیها نذكره من الشفاء بماء المطر فی نیسان، در روایت چنین آمده است: «و إن كان به صداعٌ فشرب من ذلک، یسكن عنه الصداع بإذن الله».[ داشته باشد ] 4[ و از این آب بیاشامد صداع او ساكن شود به اذن خدا و اگر درد چشم داشته باشد و در چشمهای خود قطره‌ای از این آب بچكاند و بیاشامد و چشمهای خود را به این آب بشوید، شفا یابد به اذن خدا. و آشامیدن این آب بُن دندانها را محكم سازد و دهان را خوشبو كند و سبب آن شود كه لعاب بُن دندانها نریزد و بلغم را از بدن قطع كند.

و از این آب به سبب خوردن طعام و آشامیدن آب امتلا بهم نرساند و از بادهای قولنج و غیر آن آزار نبیند ]در نسخه: «نه بیند».[ و مرض فالج به او نرسد و درد پشت و درد شكم بهم نرساند واز زكام و درد دندان ایمن باشد و درد معده و كرم معده را زایل گرداند و محتاج به حجامت نگردد و از مرض بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگی و خوره و پیسی ورعاف و قی نجات یابد، و كور و كر و لال و زمین‌گیر نشود و آب سیاه به چشم او نزول نكند و دردی كه به نماز و روزه او نقص رساند او را عارض نشود و از وساوس جنّیان وشیاطین آزار نبیند.

پس حضرت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند كه: جبرئیل علیه‌السلام گفت كه: هركه از این آب بیاشامد بعد از آنكه به جمیع دردهایی كه در مردمان می‌باشد، مبتلا باشد از جمیع آن دردها شفا یابد و حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود كه: گفتم به جبرئیل كه: آیا این آب نفعی دیگر می‌بخشد؟ جبرئیل گفت كه: قسم به خدائی كه تو را به حق فرستاده كه هركه ] 5[ این آیات را بر آب بخواند، حق تعالی پر كند دل او را از نور و روشنی، و الهام خود را در دل او اندازد و حكمت را بر زبان او جاری گرداند و پر كند دل او را از فهم و بینائی و به او عطا كند از كرامتها آنچه به كسی از عالمیان عطا نكرده باشد و هزار مغفرت و هزار رحمت برو فرستد و غش و خیانت و غیبت و حسد و بغی و تكبّر و بخل و حرص وغضب را از دل او بردارد و از عداوت و دشمنی مردم و سخن چینی و بدگوئی ایشان نجات یابد و باعث شفای جمیع امراض گردد». ]در كتاب مهج الدعوات و منهج العبادات، سید بن طاووس، ص 355 ـ 357، فصلٌ فیمانذكره من الشفاء بماء المطر؛ چنین آمده است: قرأناه فی كتاب «زاد العابدین» تألیف حسین بن أبی الحسین بن خلف الكاشغری، الملقببالفضل ما هذا لفظه: حدیث نیسان و قال و أخبرنا الوالد أبو الفتوح؛، حدثنا أبوبكر محمد بنعبدالله الخشانی البلخی، حدثنا أبونصر محمد بن أحمد بن محمد الباب حریری، أخبرنا أبونصرعبدالله بن عباس المذكر البلخی، حدثنا أحمد بن أحید، حدثنا عیسی بن هارون عن محمد بنجعفر عن عبدالله بن عمر، قال: حدثنا نافع عن عمر قال:كنّا جلوسا إذ دخل علینا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله، فسلم علینا، فرددنا علیه‌السلام، فقال: «ألا أعلمكم دعاءعلمنی جبرئیل صلوات الله علیه حیث لا أحتاج إلی دواء الأطباء؟ قال علی و سلمان و غیرهم،رحمة الله علیهم و ما ذاک الدواء؟ فقال النبی لعلی: تأخذ من ماء المطر بنیسان و تقرأ علیه فاتحةالكتاب سبعین مرة و آیة‌الكرسی سبعین مرة و (قُلْ هُوَ آللَّهُ أَحَدٌ) سبعین مرة و (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّآلْفَلَقِ) سبعین مرة و (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ آلنَّاسِ) سبعین مرة و (قُلْ یآ أَیهَا آلْكَافِرُونَ) سبعین مرة،وتشرب من ذلک الماء غدوة و عشیة سبعة أیام متوالیات. قال النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله: و الذی بعثنی بالحق نبیا، أنّ جبرئیل علیه‌السلام قال: إن الله یرفع عن الذی یشرب منهذا الماء، كل داء فی جسده و یعافیه و یخرج من عروقه و جسده و عظمه و جمیع أعضائه ویمحو ذلک، من اللوح المحفوظ. و الذی بعثنی بالحق نبیا إن لم یكن له ولد و أحب أن یكون له ولد بعد ذلک فشرب من ذلک الماء كان له ولد. و إن كانت امرأة عقیما و شربت منذلک الماء رزقه الله ولدا. و إن كان عنینا و المرأة عقیما و شربت من ذلک الماء، أطلق الله ذلکوذهب ما عنده و یقدر علی المجامعة. و إن أحبت أن تحمل بابن حملت و إن أحبت أن تحملبذكر أو أنثی حملت. و تصدیق ذلک فی كتاب الله تعالی (یهَبُ لِمَن یشاءُ اِناثاً و یهَبُ لِمَنْ یشاءُ الذّكُورْاَوْ یزَوِّجُهُم ذكراناً و اناثاً و یجْعَلُ مَنْ یشاء عَقیماً). و إن كان به صداع فشرب من ذلک، یسكن عنه الصداع بإذن الله و إن كان به وجع العین، یقطرمن ذلک الماء فی عینیه و یشرب منه و یغسل عینیه، یبرأ بإذن الله و یشد أصول الأسنان ویطیب الفم و لا یسیل من أصول الأسنان اللعاب و یقطع البلغم و لا یتخم إذا أكل و شرب و لایتأذی بالریح و لا یصیبه الفالج و لا یشتكی ظهره و لا یتجع بطنه و لا یخاف من الزكام و وجع الضرس و لا یشتكی المعدة و لا الدود و لا یصیبه قولنج و لا یحتاج إلی الحجامة و لا یصیبه الناسور و لا یصیبه الحكة و لا الجدری و لا الجنون و لا الجذام و البرص و الرعاف و لاالقلس و لا یصیبه عمی و لا بكم و لا خرس و لا صم و لا مقعد و لا یصیبه الماء الأسود فیعینیه و لا یفسده داء یفسد علیه صوما و صلاة و لا یتأذی بالوسوسة و لا الجن و لا الشیاطین.قال النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله: قال جبرئیل: إنّه من شرب من ذلک كان ثم كان له جمیع الأوجاع التی تصیب الناس فإنّه شفاء له من جمیع الأوجاع. فقلت: یا جبرئیل هل ینفع فی غیر ما ذكرت منالأوجاع؟ قال جبرئیل: و الذی بعثک بالحق نبیا، من یقرأ بهذه الآیات علی هذا الماء، ملأ الله تعالی قلبه نورا و ضیاء و یلقی الإلهام فی قلبه و یجری الحكمة علی لسانه و یحشو قلبه منالفهم و التبصرة و لم یعط مثله أحدا من العالمین و یرسل علیه ألف مغفرة و ألف رحمةویخرج الغش و الخیانة و الغیبة و الحسد و البغی و الكبر و البخل و الحرص و الغضب منقلبه و العداوة و البغضاء و النمیمة و الوقعیة فی الناس و هو الشفاء من كل داء».همچنین این روایت در بحارالأنوار، ج 63، ص 476 ـ 478، ح 1، باب فضل ماء المطر فینیسان از مهج الدعوات نقل شده است.[

این بود حدیث سیم و مخفی نیست كه بهتر و احوط آن است كه سوره‌ها و آیات واذكار مذكوره را هریك هفتاد نوبت یك كس بخواند و اگر جمعی باشند، هریك اگر خواهند همه اذكار را بخوانند، بلكه اظهر آنست كه هركسی كه خواهد فواید مذكوره را از آب نیسان استفاده كند، باید كه اذكار مذكوره را خود بخواند و به خواندن دیگری اكتفا ننماید.

و بعضی از علما نقل كرده‌اند كه: به خط شیخ سعید، شهید محمد بن مكی رحمة الله علیه دیدم كه این روایت را از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه را روایت كرده به همین خواص و سوره‌ها، لیكن آیات و اذكار را به این طریق روایت كرده و گفته است كه: «می‌خوانی بر آب باران نیسان «فاتحة الكتاب» و «آیة الكرسی» را و «قل یا أیها الكافرون» و «سبّح اسم ربّک الاعلی» و «قل اعوذ بربّ الفلق» و «قل اعوذ بربّ النّاس» و «قل هو الله احد» هریك را هفتاد بار و می‌گوئی هفتاد مرتبه: «لا إله إلّا الله» و هفتاد مرتبه «الله اكبر» و هفتاد مرتبه ] 6[ «آللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ الِ مُحَمَّدٍ» و هفتاد مرتبه «سُبحانَ الله وَ الْحَمْدُ لله وَ لا اِله اِلاَّ اللهُ و الله أكبر»». ]در بحار الأنوار، ج 63، ص 478، چنین آمده است: و أقول: وجدت بخط الشیخ علی بن حسن بن جعفر المرزبانی و كان تاریخ كتابته سنة ثمان وتسعمائة، قال: وجدت بخط الإمام العلّامة الشهید السعید، محمد بن مكی رحمه‌الله، روی عن جعفربن محمد عن آبائه : قال: قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: «علمنی جبرئیل علیه‌السلام: یؤخذ بنیسان یقرء علیه«فاتحة الكتاب» و «آیة الكرسی» و «قل یا أیها الكافرون» و «سبح اسم ربک الأعلی» سبعین مرة و «المعوذتان و الاخلاص» سبعین مرة، ثم یقرء «لا إله إلّا الله» سبعین مرة و «الله أكبر»سبعین مرة و «صلی الله علی محمد و آل محمد» سبعین مرة و «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلّا الله و الله أكبر» سبعین مرة، ثم یشرب منه جرعة بالعشاء و جرعة غدوة سبعة أیام متوالیات».[

]و[ در خواص آن ذكر كرده كه: اگر در زندان باشد و از آن بیاشامد از حبس نجات یابد و شرّی بر طبع او غالب نگردد، و اكثر آن خواص كه مذكور شد در این روایت نیز مذكور است؛ این بود آنچه از خط شهید رحمة الله علیه نقل كرده‌اند و عمل به آن می‌نموده‌اند و از پروردگار تعالی شأنه طلب شفا به وسیله آب می‌كرده‌اند و خط شیخ شهید رحمة الله علیه نیز مؤید است و چون خواندن سوره‌ها و آیات و اذكار مذكوره در هر وقتی كه پیش آید بد نیست و به وسیله آب باران طلب شفا نمودن از پروردگار در احادیث معتبره وارد شده است، ]در دعائم الاسلام، ج 2، ص 148، ح 528، روایت چنین آمده است: و عن علی علیه‌السلام أنه، قال: «أیعجز أحدكم، إذا مرض، أن یسأل امرأته فتهب له من مهرها درهما، فیشتری به عسلا، فیشربه بماء السماء، فإن الله عز و جل، یقول فی المهر: (فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَنشَیءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا) ]سوره مباركه نساء، آیه 4[. و یقول فی العسل: فیه شفاءللناس، و یقول فی ماء السماء: (وَ نَزَّلْنَا مِنَ آلسَّمَآءِ مَآءً مُّبَارَكًا)» ]سوره مباركه ق، آیه 9[. و در وسائل الشیعة، ج 25، ص 265، باب استحباب قراءة الحمد و الإخلاص… سبعین مرةعلی ماء السماء، آمده است: الحسن بن الفضل الطبرسی فی (مكارم الاخلاق)، عن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله أنّه قال: «علّمنی جبرئیل دواء لا أحتاج معه إلی دواء، قیل: یا رسول الله و ما ذلک الدواء؟ قال: یؤخذ ماء المطر قبل أن ینزل إلی الأرض، ثم یجعل فی إناء نظیف و یقرأ علیه «الحمد» إلی آخرها سبعین مرة و «قل هو الله أحد» و «المعوذتین» سبعین مرة، ثم یشرب منهقدحا بالغداة و قدحا بالعشی، فوالذی بعثنی بالحق، لینزعن الله بذلک الداء من بدنه و عظامه ومخخته و عروقه».[ پس هرگاه كسی به مقتضای حدیث سیم عمل نماید دور نیست كه نیك باشد، هرچند حدیث مذكور ضعیف السند است.

و از جمله احادیثی كه در باب آب باران وارد شده، حدیثی است كه از حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مروی است كه آن حضرت فرمودند كه: «بیاشامید آب آسمان را كه پاك كننده بدن شما است و دردها را دفع می‌كند، چنانكه حق تعالی می‌فرماید كه: (وَ ینَزِّلُ عَلیكُم مِنَ السَّمآءِ مآءً لِیطَهِّرَكُم وَ یذهِبَ عَنْكُم رِجْزَ الشَّیطانَ وَلِیرْبِطَ عَلی قُلُوبِكُم وَ یثَبِّتُ بِهِ الاَقْدامَ )». ]سوره مباركه انفال، آیه 11.[

یعنی: می‌فرستد حق تعالی بر شما از آسمان آبی را برای آنكه پاك گرداند شما را وببرد از شما وسوسه شیطان را و دلهای شما را محكم گرداند و ثابت سازد به آن قدمهای شما را. ]الكافی، ج 6، ص 387 ـ 388، باب ماء السماء و المحاسن، ح 2 و ج 2، ص 574، باب ماء السماء، ح 25. متن روایت چنین است:محمّد بن یحیی عن أحمد بن محمّد عن القاسم بن یحیی عن جدّه الحسن بن راشد عن أبی بصیر عن أبی عبدالله علیه‌السلام، قال: قال أمیر المؤمنین علیه‌السلام: «اشربوا ماء السماء فإنّه یطهّر البدن ویدفع الأسقام قال الله عزوجل: (وَ ینَزِّلُ عَلَیكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیطَهِّرَكُمْ بِه وَ یذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَیطانِ و لِیرْبِطَ عَلی قُلُوبِكُمْ و یثَبِّتَ بِه الأَقْدَامَ).[ این بود مضمون حدیث.

و مخفی نیست كه از ] 7[ حدیث سیم ظاهر می‌شود كه باران ماه نیسان را بر باقی بارانها شرف و زیادتیست، لیكن از حدیث مفهوم نمی‌شود كه سبب شرف و زیادتی چیست و سرّ آن را پروردگار و رسول او و ائمّه طاهرین صلوات الله علیهم می‌دانند.

و ممكنست كه یكی از اسباب شرافت این باشد كه چون ماه نیسان در عمده عهد اسلام در فصل بهار واقع است و باران آن فصل زیاده بر باران‌های دیگر، سبب رویانیدن گیاهها و نمو فرمودن درختان و رسانیدن میوه‌هاست و بدین جهات مبارك و نافع است، پس در بدن آدمی نیز تأثیری در رفع بیماریها و شفای از امراض می‌كند، زیاده بر باران‌های دیگر.

و بباید دانست كه تاریخ رومیان مقدمست بر تاریخ هجری اهل اسلام، به نهصد سال و دستور ایشان در تاریخ اینست كه سال را سیصد و شصت و پنج روز وربعی قرار داده‌اند و ماه دویم و هفتم و نهم و دوازدهم را سی روز و ماه اوّل و سیم وچهارم و ششم و هشتم و دهم و یازدهم را سی و یك روز می‌گیرند و ماه پنجم را كه شباطست در سه سال متوالی بیست و هشت و در سال چهارم ربعها را جمع می‌نمایند ویك روز می‌گیرند و بر ماه شباط اضافه نموده، آن را بیست و نه روز حساب می‌نمایند و آن سال را سال كبیسه می‌نامند.

و چون موافق رصد جدید گوركانی و بعض ارصاد دیگر حركت وسط شمس كه بنای سال شمسی بر آن است كمتر است از سیصد و شصت و پنج روز و ربع به قدر ] 8[ یازده دقیقه تخمیناً و رومیان یازده دقیقه مزبوره را منظور نداشته‌اند و سال را سیصد وشصت و پنج روز و ربع تمام منظور داشته‌اند. پس لازم آید كه در هر صد و سی ویكسال اوّل سال و ماههای ایشان به قدر یك شبانه روز تخمیناً پس افتد و بر این نسبت در فصول سال دایر باشد. ]بحار الأنوار، ج 55، ص 348؛ عبارت در بحار الأنوار به این صورت است: و مستعمل و هذا التاریخ یعدون أربعة منها ثلاثین، و هی: تشرین الآخر، و نیسان، و حزیران، وأیلول و السبعة البقیة غیر شباط أحدا و ثلاثین، و شباط فی ثلاث سنین متوالیة ثمانیةوعشرین، و فی الرابعة و هی سنة الكبیسة تسعة و عشرین، فالسنة عندهم ثلاثمائة و خمسةوستون و ربع كامل، مع أن السنة الشمسیة أقل من ذلک عندهم، لكسر فی الرابع كما عرفت، ووجدوا الكسر مختلفا فی أرصادهم، ففی رصد التبانی ثلاثة عشرة دقیقة و ثلاثة أخماس دقیقة، و فی رصد المغربی اثنتا عشرة دقیقة، و علی رصد مراغة إحدی عشرة دقیقة، و علیرصد بعض المتأخرین تسع دقائق و ثلاثة أخماس دقیقة، و علی رصد بطلمیوس أربع دقائق وأربعة أخماس دقیقة. و الفرس من زمان جمشید أو قبله و الروم من عهد إسكندر أو بعده، كانوایعتبرون الكسر ربعا تاما موافقا لرصد (أبرخس)، فالشهور الرومیة مبنیة علی هذا الاعتبار و هذاالرصد، و علی ما وجده سائر أصحاب الأرصاد، فلا یوافق هذه السنة الشمسیة. و بمرور الأزمانتدور شهورها فی الفصول. و قال بعضهم: فی كل ثلاثین سنة تقریبا تتأخّر سنتهم عن مبدأ السنةالشمسیة بیوم، و أول سنتهم و هو تشرین الأول فی هذه الأزمان یوافق تاسع عشر المیزان، وأول نیسان فی الدرجة الثالثة و العشرین من الحمل.[ و بدین جهت اشكالی در این مقام ایراد می‌تواند شد و آن اینست كه چون می‌تواند بود كه بنای حكمی از احكام شرعیه بر ماهی باشد كه نسبت به ماههای شرعی عربی ونسبت به فصول و مراسم هیچ یك مضبوط نباشد؛ و دفع این اشكال به چند وجه می‌توان نمود:

یكی آنكه: در تكالیف شرعیه استبعاد مسموع نیست و عدم ضبط مزبوره مفسده نیست.

دویم آنكه: چون دوران مزبور بطیء است و در سه هزار سال به یك ماه نمی‌رسد وبه این جهت در اعصار متوقعه از موسم بهار بیرون نمی‌رود، شارع آن را منظور نداشته و می‌تواند بود كه مراد از نیسان وارد در حدیث ماه نیسان رومی نباشد، بلكه ماه دویم بهار باشد كه آفتاب در برج ثور است.

چنانكه بعضی گفته‌اند كه: نیسان در لغت سریانی ماه دویم است از جمله سه ماه موسم بهار. و در میان بعضی از یهود این اصطلاح شایع است و بنابراین اصلا اشكالی باقی نمی‌ماند و تفصیل كلام در این مقام و توضیح اجوبه مذكوره و ذكر باقی جوابها مناسب این مختصر به نهجی كه فرمان همایون صادر شده، نیست و در سال تحریر این كلمات كه سال یكهزار و صد و ] 9[ سیزده هجریست، مطابق دو هزار و سیزده رومی، اوّل ماه نیسان چهارشنبه چهاردهم ذی‌القعدة الحرام است و آفتاب در دقیقه چهل و یكم از درجه بیست و دویم حمل است و اوّل حزیران سال مزبور رومی، دوشنبه پانزدهم محرّم‌الحرام یك هزار و صد و چهارده هجریست، آفتاب در آن روز در دقیقه سی وششم از درجه بیست و یكم جوزاست.

]و امّا قمر در عقرب[

آنچه در احادیث وارد شده است كه هرگاه قمر در عقرب باشد، بعضی از كارها نباید كرد، ]من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 267، ح 2402، روایت این است: روی محمد بن حمران، عن أبیه عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: «من سافر أو تزوّج و القمر فی العقرب، لم یر الحسن».[ پس بعضی گفته‌اند كه: مراد از عقرب صورت عقربست به جهت آنكه بعید است كه بنای حكم شرعی بر تقویم و رصد و حساب باشد و عوام الناس مكلف باشند به اینكه از تقویم، وقت كارهای خود را معلوم كنند.

پس مناسب آنست كه مراد از عقرب صورت عقرب باشد و آن را به دیدن و مشاهده معلوم می‌تواند كرد و بر عوام الناس دشوار نیست و دیگر آنكه اجزاء فلك متشابهند وتفاوتی در آنها نیست، مگر به سبب كواكب پس باید كه خاصیتهای مختلف بر كواكب مترتب شود و باید كه صورت عقرب معتبر شود.

و مشهور میان علما آنست كه مراد از عقرب، برج عقربست، چنانكه منجمان می‌گویند و حكم به بطلان قول مشهور، مشكلست، به جهت آنكه از بعضی از اخبار ظاهر می‌شود كه مكالمه ائمّه معصومین صلوات الله علیهم ]در نسخه: «صلوات الله علیه».[ منقولست در مواضع استعمالات لفظ عقرب واسامی باقی بروج منطبق بر اصطلاح اهل نجوم بوده؛ مثل حدیثی كه از حضرت امام ] 10[ رضا صلوات الله علیه منقولست كه آن حضرت فرمودند كه: «مجامعت با زنان در وقتی كه ماه در برج حمل یا دلو باشد، بهتر است و بهتر از این نیست كه ماه در برج ثور باشد، به سبب اینكه ثور خانه شرف ماه است» ]بحار الأنوار، ج 55، ص 268، ح 52 الباب العاشر: الرسالة الذهبیة: عن الرضا علیه‌السلام: «اعلمأنّ جماعهن و القمر فی برج الحمل أو الدلو من البروج أفضل، و خیر من ذلک أن یكون فی برجثور، لكونه شرف القمر».و مستدرك سفینة البحار، ج 8، ص 588، باب فی قسمة الأرض إلی الأقالیم؛ ایضاً به مانند این روایت از پیامبر اكرم خطاب به حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما آمده است؛ و نیزدر بحارالأنوار، ج 59، ص 327، باب التاسع و العشرون آمده است: «و اعلم یا أمیرالمؤمنین أنّجماعهن و القمر فی برج الحمل أو الدلو من البروج أفضل، و خیر من ذلک أن یكون فی برجالثور، لكونه شرف القمر».[ این بود مضمون حدیث.

و از سیاق كلام، مفهوم و از خارج، معلوم است كه ثور را بیت الشرف قمر گفتن، مبتنی است بر سخنانی كه منجمان در این باب می‌گویند و اصطلاحاتی كه در میان ایشان دایر است.

در نهایت چیزی كه از احادیث مستفاد می‌شوند، مذمت اشتغال به علم احكام ومذمّت جماعتی است كه نجوم را مؤثّر دانند و گمان ایشان این باشد كه هرگاه طالع واوضاع فلك اقتضای چیزی ]كنند، این اوضاع فلك[ علت مستقله حدوث حوادثند.

و نیز مذمّت جماعتی كه گمان ایشان این باشد كه هرگاه طالع و اوضاع فلك اقتضای چیزی كنند، قدرت الهی مانع آن نمی‌شود یا نمی‌تواند شد. و البتّه آن چیز واقع می‌شود وتخلّف نمی‌كند و پروردگار تعالی شأنه تغییر آن نمی‌دهد و به این سبب اهتمام زیاد در احكام نجوم كنند و رغبت به تصدّق كردن و دعا نداشته باشند و توكل و اعتماد ایشان بر حق تعالی كامل نباشد.

و امّا بطلان اصل علم نجوم و سخیف بودن آن، پس، از احادیث مستفاد نمی‌شود، بلكه بعضی از احادیث مشعر است بر اینكه علم نجوم اصیل و معتبر است، ]بنگرید: فرج المهموم سید بن طاووس، ص 85 ـ 114، باب سوم، فی أحادیث تدلّ علی صحة النجوم. از باب نمونه، ص 112، ح 30، آمده است: «إیاكم و التكذیب فی علم النجوم، فإنّه علم من علوم النبوة؛ و عن علی علیه‌السلام: «من اقتبس علمامن علم النجوم من حملة القرآن، ازداد به إیمانا و یقینا، ثم تلا: (إِنَّ فِی آخْتِلاَفِ آللَّیلِ وَ آلنَّهَارِ وَ مَاخَلَقَ آللَّهُ فِی آلسَّمَوَاتِ وَ آلاَْرْضِ لاَیاتٍ لِقَوْمٍ یتَّقُونَ)».[ لیكن كامل آن بر مردمان معلوم نیست و نیز از احادیث ظاهر نمی‌شود، مذمّت دانستن هیئت وحساب حركات كواكب ] 11[ به قدری كه بودن كواكب در بروج یا معرفت سمت قبله و مثل آن از آن معلوم شود.

و چه بُعد دارد كه بعضی از احكام شرعیه مبتنی باشد بر این قدر از معرفت علم ریاضی؛ و وجوه دیگر نیز برای ترجیح قول مشهور از اخبار مستفاد می‌شود و به جهت امتثال در اختصار ترك ذكر آنها و ترك تفصیل قول در این مسئله نمود و اگر كسی رعایت هر دو قول نماید، یقین كه به احتیاط اقربست.

بباید دانست كه در این زمان كواكب صورت عقرب از برج عقرب بیرون رفته‌اند، سوای شش كوكب از جمله صورت عقرب كه آنها را جبهة العقرب نامند و شش كوكب مزبور در برج عقربند.

والله یعلم حقایق الاحكام و حججه الكرام علیهم الصلوة و السلام علی من اتبع الهدی.

حسب الامر حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین حاجی آقا منیر، دامت عزه

بید اقل الطلاب و المعلمین آقا میرزا محمّدعلی الكاتب.

التماس دعا از ناظرین دارد فی دوم شعبان 1335

 

 منابع و مصادر تحقیق

 ـ بحار الأنوار، العلّامة المجلسی، تحقیق: محمدتقی المصباح الیزدی، محمدباقر البهبودی، الطبعة الثالثة، نشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق.

ـ تهذیب الأحكام، للشیخ الطوسی، إعداد: السید حسن الموسوی الخرسان، الطبعة الرابعة، نشر: دارالكتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.

ـ الخصال، الشیخ الصدوق، تحقیق: علی أكبر الغفاری، نشر: جماعة المدرسین، قم، 1403 ق.

ـ دعائم الإسلام، القاضی النعمان المغربی، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، نشر: دارالمعارف، القاهرة، 1383 ق.

ـ سعد السعود، سید بن طاوس، نشر: الرضی، قم، 1363 ش.

ـ فرج المهموم، سید بن طاووس، نشر: منشورات الرضی، قم، 1363 ش.

ـ القاموس المحیط، مجدالدین الفیروزآبادی، نشر: دارالعلم، بیروت.

ـ الكافی، الشیخ الكلینی، تحقیق: علی أكبر الغفاری، الطبعة الخامسة، نشر: دارالكتب الإسلامیة، تهران، 1363 ش.

ـ المحاسن، أبیجعفر البرقی، تحقیق: المحدّث الأرموی، نشر: دارالكتب الإسلامیة، تهران، 1330 ش.

ـ مستدرک سفینة البحار، علی النمازی الشاهرودی، تحقیق: حسن بن علی النمازی، نشر: جماعة المدرسین، قم، 1418 ق.

ـ المصباح المنیر، للفیومی، نشر: دار الهجرة، قم، 1405 ق.

ـ من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، الطبعة الثانی، نشر: جماعة المدرسین، قم، 1404ق.

ـ مهج الدعوات و منهج العبادات، السید بن طاووس، نشر: مكتبة السنائی.

ـ وسائل الشیعة، الحر العاملی، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام، الطبعة الثانیة، قم، 1414 ق.

ـ وقایع السنین و الاعوام، سید عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی، تحقیق: محمدباقر بهبودی، نشر: كتابخانه اسلامیه، تهران، 1352 ق.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا